متن شعر
« تخم گُل »
سرو آزاد منش ، سبزی تو در خطر است
سُبل1 مانند تو سبز است و پُر بار و بَـر2 است
هر کجا سَروس و سبلس است و یا شاخه گلی
مورد خوش گذرانی تمامین بشر است
زهر چشمی ، ز نظر بازی بعضی بشران
از حسادت به همه سرو قدان ،کینه ور است
خطر چشم حسودان ، اگر آمد به بَـرت
به خدا تکیه بکن ، آن به تو امدادگر است
ای گُل سـر سبـدِ باغ چمن زار بشـر
هر که از باد خزان ، عاقبت اندر خطر است
گفتم: ای سرو قد این نکته زِ من یاد بگیر
سبزی سرو مهم نیست ،مهم بار و بـَر است
آدم بی هنـر از سـرو قـدش فايده چیست
آدم با هنـرس ، سـرو قـدش مفتخر3 است
هـر گُل سبز جهان ، فصل خزان گشته خزان
تُخم گل بوده ،که سر سبز بهار دیگر است
سبزی باغ گل و سنبل4 و هـر سرو چمن
چون نظر بازی و باد هوس، یک نفر است
ای رفیقان زِ من سوخته دل ، یاد کنید
کار دنیا ، همه بازیچه و باد خطر است
هاتفـی گفت : برادر ره دنیا به کجاس
گفتم: این راه همین جاس،زِ دنیا حذر است
هر که گُم گشته ی دنیا شد و راهش نشناخت
عاقبت آن به همین راه بلا ، غوطه ور است
بشر از چشم خودش می نگرد ، آن ره مرگ
با چنین دید ،بشر بین چقدر خیره سر است
راه تقـوا و قناعـت اگـرت نیست بشر
غیر از این راه رَوَد،هر بشری خون جگر است
یاوران این ره دنیا ، ره مشغولـی ماست
راه عقباس زِ مشغولـی دنیا بِـدر است
هـر که بگذشت ز دنیا و ره تقوا بگرفت
جهل این مردم دنیا ، به همان حمله ور است
داد از این راه به دنیا ،که عجب دام دنی است
هر که افتاد در این دام،طایر5 بی بال و پَر است
کار دنیا به تقلا6 و تکاپو بـکنی
جان من عاقبت کار، زِ دنیا کی گذر است
کار دنیا که خوش و خوش گذرانی است مداوم
حسن اینها که تو گفتی، که به طبعم ضرر است
٭٭٭
1- خوشه 2- ثمره- ميوه 3- سر فراز – سر بلند 4-خوشه گندم 5- پرنده 6- كوشش
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید