متن شعر
من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا
می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا
من شکستم بی صدا اما نمی دانی چه شد
از کنارم می روی بی من چه آسان بی وفا
می روی بی اعتنا از شهر قلب شاعرم
می زنی خنجر به پشتم ناگهان و بی هوا
در دلم دارم هوایت، مستم از عطر تنت
هر تپش از قلب من با قلب تو شد هم صدا
نای دل کندن ندارم از تو پس جانم بمان
التماست می کنم با من بمان تا انتها
#مجید_محمدی(تنها)
نام شعر:با من بمان
یک دیدگاه اضافه کنید