متن شعر
« اوج آسمان »
در فرغ1 آسمانيـم ، آيا كجا روانيم
رهبر به بايد آنجا ، ما خود كجا توانيم
در اوج آسمانها ، راهي ديگر توان رفت
اينجا نِـي ام رهبـر ، ما رهبـر جهانيم
در آسمان ستاده تا راه خود بـجوئيم
ايستاده چون ستاره ، بر خاكيان نـشانيم
يارب عجب مكاني است،درقُرب بارگاهت
زينجا مكان بهتر،ما خود زِ خود ندانيم
يارب تفضلي كن ، تا قرب2 تو بـبينيم
اندر مكان قربت ، ما خود كه ناتوانيم
در حيرتم در اين ره ،راهم كجا بجويم
يارب تو راه بـنما ، تا راه خود بـدانيم
درمانده ام در اين راه،لطفي كن اي خدايم
از لطف تو خدايا ، ماها مگر نـهانيم
فرياد من بلندس، يارب كجا بـجوئيم
غير از تو رهبري را ،ما در كجا بدانيم
سيمرغ اين ره هستيم، اندر فضا به پرواز
در اوج آسمانهـا ، در فكر آشيانيـم
جانانمان كجايند ، ما جانمان از آنجاست
جان در فضا بگردد ، جوياي اصل جانيم
بر ما نشانه باشد، اين جان به نزد جانان
با اين نشان كه داريم ،آنجا چرا ندانيم
آخر حسن تو صبري، بـنماي تا بـبينيم
از لطف حق چه آيد،ما هيچ از آن ندانيم
٭٭٭
1- دو منزل از منازل قمر است 2-خويشي- نزديكي
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید