• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    دوست داشتن / رها فلاحی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    برگردان شعری از #رها_فلاحی به زبان هورامی*

     

    از همه‌ی عروسک‌هایم پرسیدم،
    نه! هیچ کدام
    [دوست داشتن]
    --نمی‌دانستند!
    ■
    جه گِرد وه ویلکه‌کا پرسام،
    نه! حیچ کامشا
    (وه شه ویسی)
    نه زاناشا!

    شعر: #رها_فلاحی
    برگردان هورامی: #سیدفریدسلیمی

    ـــــــــــــــــــــــــــــــ
    *پ.ن:
    هورامی (اورامی) یکی از گویش‌های شاخه‌ی گورانی زبان کوردی است.
    هورامان سرزمینی است در دو کشور ایران و عراق که میان مناطق کوردنشین میباشد. هورامی‌ها در ایران در دو استان کرمانشاه و کردستان و در عراق در استان سلیمانیه حضور دارند که به سه بخش اورامان لهون به مرکزیت شهر پاوه، اورامان تخت و اورامان ژاورود تقسیم می‌شود، تمرکز اصلی اورامی زبانان در دو شهر پاوه و سروآباد و اقلیت قابل توجهی در شهر مریوان در ایران و شهر حلبچه در عراق است. هورامی‌ها در شهرهای کرمانشاه، سنندج، قروه، زاغمرز(چهارقلعه)، دماوند، سلیمانیه، اربیل و بغداد جمعیت قابل توجهی دارند.
    فؤاد معصوم رئیس‌جمهور سابق کورد عراق از جمله گویشوران مهم و شناخته شده هورامی بود.
    (ویکی‌پدیا فارسی)

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر ره حج / حسن مصطفایی دهنوی

    « ره حج » در مرحله اول كه  بشر ، جانب  حج  رفت آيا چه سبب شد،كه دگر  باره به كج رفت با صدق  و صفا ،…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 108 / حسن مصطفایی دهنوی

    ساقي بيـا   تـو  جام  مرا ، پُـر   شراب  كُـن بـر من تـو  رهنمايـي  ، شعر  كتاب   كُـن شاعر نكات  نيك  و …
    • دوبیتی

    شعر سرما / شهریار جعفری منصور

    هوا سرد شده از مترسک می گیرد کت کهنه را
    • سایر سبک ها

    پرواز / رسول چهارمحالی

    بعدِ پرواز تنت بی همتا کوچه ها غم زده اند شهرها غرق عزا بلبلان غرق نوا شعرها بی معنا شک و تردید به…
    • شعر سپید

    گرمی آغوش/رسول چهارمحالی

    گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن…
    • غزل

    شعر منزلگه یار / حسن مصطفایی دهنوی

    « منزلگه يار » هر که  در  مدت  عمرش ، پي  مِهر دل   نیست بی  دلی  لایق   هر  منزل  و  هر  محفل…
    • قصیده

    غم عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    « غم عشق » از غم عشق تو هر كس ،كه دلي شاد كند آن دل خسته ي خود را، زِ …
    • قصیده

    شعر اوج آسمان / حسن مصطفایی دهنوی

    « اوج آسمان » در   فرغ1   آسمانيـم ،  آيا   كجا    روانيم رهبر  به بايد  آنجا ، ما  خود  كجا  …
    • غزل

    شعر دوبیتی 349 / حسن مصطفایی دهنوی

    زِ يك  دل زنده پرسيدم،چرا دنيا رها كردي بگفتا ، بهـر من  دنيـا  اجل  آرَد   به   پيگردي نظام و مُلك…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید