• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    حلقه به در /رسول چهارمحالی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    «حلقه به در »
    می زنم حلقه به در شاید بیایی از سفر
    شامگاهان تا سحر شاید بیایی از سفر
    ای ترنم از دو چشم نرگس مستانه ات
    دیدگانم گشته تر شاید بیایی از سفر
    دست هایت بال پرواز اندتا عرش خدا
    باز کن تو بال و پر شاید بیایی از سفر
    نام تو آرامش دریاست غایب از نظر
    کن دعا ای رهگذر شاید بیایی از سفر
    عالمی درگیر جنگ و اختلاف و ماتم است
    عدل گستر کن نظر شاید بیایی از سفر
    خواهی آ مد از میان خاطره از راه دور
    کن نظر بار دگر شاید بیایی از سفر
    در میان این همه عاشق نداری تو مگر
    سیصد و سیزده نفر شاید بیایی از سفر
    یابن طاها یابن یاسین نور چشمان علی
    بیقراربیقرارم بی خبرشایدبیایی از سفر
    کوه وصحرا،دشت و دریا،تا درون آسمان
    گشته ام قرص قمر شاید بیایی از سفر
    چشم برراه نشسته صاحبِ عصر و زمان
    آمدم تا پشت در شاید بیایی از سفر
    رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    ترجمه‌ی شعرهایی از خالد فاتحی / زانا کوردستانی

    استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم…
    • شعر سپید

    خنده ی زیبای تو/ مجید محمدی (تنها)

    در نهانم عشق تو فرمانروایی می کند خنده ی زیبای تو دل را هوایی می کند بر لبم نام تو و در خاطرم یاد…
    • شعر سپید

    چند شعر کوتاه ۳ / زانا کوردستانی

    ● چند شعر هاشور از زانا کوردستانی (۱) انتظاری کشنده رسوخ کرده میان کوچه‌ها... ... آه از نهاد مردمش…
    • شعر سپید

    اشعار هاشور ۵۲ / لیلا طیبی (رها)

    ▪اشعار هاشور ۵۲ لیلا طیبی (۱) مگر چه پیش آمده‌ست؛ که تمام واژه‌ها گم شده‌اند- از دایره‌ی احساسم؟ وقتی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 395/ حسن مصطفایی دهنوی

    اين  بذر محبت ،به  من  آمد  كه  بدانم زين  بذر  محبت ،به  جهانـش بنشانم در رهگذرسيل كه بذري  نتوان…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی202/ حسن مصطفایی دهنوی

    آمد نسيم  آن  گُل  مشكيـن  عذار  دوست آن باد خوش نسيم ،زِ دشت و ديار دوست تا  مـي وزد  به  جان  دلـم…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی127/ حسن مصطفایی دهنوی

    خـداوندا در اين دنيا نكوكاري كجا   باشد كجا هر آدم جاهل  زِ  بدكاري  جدا  باشد هر آن كار  نكو كردم  و …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی274/ حسن مصطفایی دهنوی

    از علم  و ادب  ياران  هرطُرفه  كه بر بستم زآن  طرفه  نيكويي  سر  زد هنر  از  دستم آن علم وادب  داران …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 350 / حسن مصطفایی دهنوی

    صنعت صوت من از صنع خداوند من  است اينكه تدبير خداي  است ،تفكّر زِ من  است بي جهت نيست كه دارددهنم صوت…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید