متن شعر
“جهان را چه شد”
.
خداوند عالم، جهان را چه شد
دراین آسمان اَختران را چشد؟
.
صدایِ همه ساز ها نی شده
نوایِ خوش بلبلان را چه شد؟
.
چرا تیز و بُرّان شده دشنه ها
صفایِ دل دوستان را چه شد؟
.
چرا نورِ خورشید کمتر شده
رخِ آبی آسمان را چه شد؟
.
چرا صورتِ یار پوشیده است
شکر خنده یِ دلبران را چه شد؟
.
دبستان شده ساکت و سوت کور
صفِ شادیِ کودکان را چه شد؟
.
نمادِ محبت شده فاصله
به شب قصه یِ مادران را چه شد؟
ـ
درختان همه گورِ خود کنده اند
بهار آمده بوستان را چه شد؟
.
“حبیبان” شده پاک از خاطره
بگو صورتِ مهربان را چه شد؟
.
شعر: حبیب رضائی رازلیقی
یک دیدگاه اضافه کنید