• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    جلاد - علی حسنیانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    ▪برگردان فارسی شعر جلاد از علی حسنیانی شاعر کُردی‌سرای مهابادی

    [جلاد]
    معطل نکن ای جلاد!
    بیا و تنم را تکه تکه کن تا حقانیت مرا بفهمی.
    ای جلاد!
    اگر بیرون بکشی استخوان‌هایم را،
    اگر جلوی چشمانم، تمام عزیزانم را یک به یک به قتل برسانی،
    به خداوند،
    به خاک پاک کُردستان سوگند،
    باز فریاد بر خواهم آورد که من کُردم، و هرگز از گفته‌ی خود پشیمان نخواهم شد.
    ...
    معطل نکن ای جلاد!
    چرا دست نمی‌جنبانی ای خونخوار بدکار!
    تو می‌توانی به گردنم طناب دار را بیندازی،
    این کار برای من مایه‌ی افتخار است،
    اما بدان که تو اینگونه نخواهی توانست ایمان مرا از بین ببری،
    مرگ در راه وطنم مایه‌ی سربلندی من است...
    ...
    معطل نکن ای جلاد!
    بیا ای دشمن من، ای ظالم!
    چرا دست دست می‌کنی و مرا نمی‌کشی؟!
    چرا مرا زنده به گور نمی‌کنی؟!
    قسم به این پابند و زنجیر اسارت،
    سوگند به جان همه‌ی اسیران و بیچارگان،
    قسم به آرزوهایم،
    سوگند به ایمانم،
    قسم به مرام و منشم،
    سوگند به عهد و پیمانم،
    به خون پاک مردم کُردی که در راه رسیدن به خواسته‌هایشان کشته شدند،
    سوگند به خاک به خون آغشته‌ی کُردستان،
    سوگند به پریشانی زندگانی،
    اگر از حدقه در بیاوری چشمانم را،
    اگر خرد کنی استخوان‌هایم را،
    به خداوند،
    به خاک پاک کُردستان قسم،
    باز فریاد بر خواهم آورد که کُردم و از گفته‌ی خود پشیمان نخواهم شد.

    شعر: #علی_حسنیانی
    برگردان: #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دوبیتی255/ حسن مصطفایی دهنوی

    گر   حاكمي  حكايت   حكم  خدا  شنيـد نتوان كه ظلم  و جور  زِ  خود  آورد  پديـد حكم  خدا  و حكم  بشر  كي…
    • دوبیتی

    هاشور ۳ / لیلا طیبی

    ▪ سه شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)   (۱) شبی ابری‌ست... از میهمانی‌ی ماه دست خالی بر…
    • شعر سپید

    شعر هم زبان / حسن مصطفایی دهنوی

    « هم زبان  » سلام اي  هم زبان  من ،چرا  از  من كني دوري سلامت  مي نمايم  من ،به  بيماري و  رنجوري من…
    • غزل

    لعل لبش / حسن مصطفایی دهنوی

    « لعل لبش» اي خالق ، اين بشر كه سخن گفتني كند صحبت زِ نيست خود و زِ تو…
    • قصیده

    شعر حی سبحان / حسن مصطفایی دهنوی

    « حيّ سبحان1 » سپاس  بي حد و  بي مَر2 ،يگانه سبحان  را هدايتي به  طريق، زِ  پيمبر  نمود  انسان…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 362 / حسن مصطفایی دهنوی

    بـراي   تــو   آورده ام   ايــن     مَثـــل تـو كار خــودت را بكُن  بــي  دغــل دغـل را   زِ  حـرفت …
    • دوبیتی

    شعر شمس و قمر / حسن مصطفایی دهنوی

    « شمس و قمر » تا  زِ  ارسال  حقيقت،رُخ  شمس و قمر  است به حقيقت  كه  دغلكاري  ما ، پرده  در   است اي…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 392/ حسن مصطفایی دهنوی

    تـو كه  گـردي   زِ  مژگانـم  كني دور چـرا  چشم   جهان  بينـم ، كني  كور اگـر   چشمـم   نكردي     ديـده…
    • دوبیتی

    ترجمه‌ی شعرهایی از دریا هورامی / زانا کوردستانی

    بانو "دریا هورامی" (به کُردی: دەریا هەورامی) شاعر، دوبلور و گوینده‌ی کُرد زبان، زاده و ساکن شهر حلبچه در…
    • شعر سپید

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید