• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    ترجمه‌ی شعرهایی از بکر علی / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    زنده‌یاد "بکر علی" (به کُردی: به‌کر عه‌لی) شاعر کُرد شهید، زاده‌ی ۱۹ نوامبر ۱۹۶۸ میلادی، در محله‌ی کانیسکانی شهر سلیمانیه است.
    گرچه بخاطر فقر و نداری نتوانست بیشتر از دو کلاس درس بخواند، اما این سبب نشد که او از مطالعه و کسب دانش و ادب دست بکشد.
    وی در میان مردم کردستان به "گل سرخ حامیه" شهرت یافته و به طور قطع می‌توان اذعان داشت، حداقل در میان اکراد، نخستین شاعری‌ است که به خاطر شعرهایش ترور و شهید شده است.
    وی در یکم سپتامبر ۱۹۹۴ میلادی، توسط عمال "سالار عزیز" سرکردە‌ی حزب "یەکێتی نیشتمانی کوردستان" به شهادت رسید.

    ■□■

    ◇ نمونه‌ی شعر:
    (۱)
    نمی‌بخشم باد را
    چرا که، تنها شبی در حیاطتان خوابیدم
    و او بوی خوش زلف و نفست را
    برای دیگری برد.

    (۲)
    آی‌ی ای "نیشته" جان!
    کجایی؟
    تو که باد نیستی
    که رد پایت پیدا نشود!

    (۳)
    امشب تنهایم،
    شب تابوت بی‌شمار گریه و زاری و خواهشم است
    شب جهنم است،
    زخم است،
    غم است،
    فریاد است.

    (۴)
    ای شمع من
    تو که می‌دانستی در این ییلاق، طاقت نمی‌آورم،
    چرا دلم را شکستی؟
    چرا شدی قیامت عشق و
    مرا بی‌گناه در آتش فراقت سوزاندی؟!

    (۵)
    نیمه شب است و
    در پنجره‌ی چوبی خانه‌ات
    چشم‌به‌راه دیدنتم،
    بیرون بیا!
    کویی؟ کجایی؟
    آی‌ی سایه‌ی سپید خدا
    آی‌ی دختر لجبازتر از گردباد.

    (۶)
    تو می‌گویی الان
    در کجا
    در کدامین کوچه و پس‌کوچه،
    پیدایت کنم.

    (۷)
    من می‌روم
    و شما به او بگویید: دیگر مرا نخواهد دید!
    من خواهم رفت و زمان رفتنم
    چون رود می‌روم
    رود هم آبش را به پشت سر، باز نمی‌گرداند.

    (۸)
    خیابان‌ها را،
    با گل سرخ کنیم.
    نه با خون.

    (۹)
    همچو تولە روباە
    افتادە بە پای درخت زالزالک
    تنهایم!

    (۱۰)
    شعرهایم
    سرزمین کوچک من و
    خال زیر گلوی تو اند.

    (۱۱)
    نیامدی تا وقتی که
    سنگ‌ها و درخت‌های
    این راه را،
    به گریه نینداختی.

    (۱۲)
    گفته‌ای: خواهی آمد!
    نیا!
    زیرا در این سرزمین،
    اجازه نخواهند داد
    تو به نکاح اشعارم در بیایی!.

    (۱۳)
    این قرن،
    قرن، دلار و فاحشگی‌ست!

    (۱۴)
    دلم، پرنده‌ای است!
    که شباهنگام به پرواز در خواهد آمد
    و به در و پنجره‌ی خانه‌‌ی شما
    پر و بال می‌کوبد...

    (۱۵)
    امشب، من و پنجره‌ی اتاقم،
    دو یار جان جانی هستیم.
    او با باد دلنوازی می‌کند و
    من هم با خیال زنی، که آواره‌ام کرد!

    (۱۶)
    از تنها بودنم هیچ گله‌ای ندارم!
    من همیشه چنین بوده‌ام
    که در تنهایی، لذت حضور در اجتماع و شلوغی را برده‌ام
    از این رو بارها به دوستانم اعلام کرده‌ام:
    --: تنهایی را دوست دارم!
    ...
    تنهایی هم بیشتر از مردم با من سخن می‌کند!
    چکار می‌شود کرد با مردم؟!
    که هیچ منفعتی برای من نداشته‌اند،
    و سهم همه‌ی اعضای وجودم را داده‌اند
    جز سهم قلب مرا...

    (۱۷)
    به نزد من،
    مرگ آدمی،
    به اندازه‌ی سقوط یک ستاره،
    قابل توجه نیست.

    گردآودی و برگردان اشعار: #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    برگردان اشعاری از آواز سامان / زانا کوردستانی

    بانو "آواز سامان" شاعر کُرد، زاده‌ی اربیل عراق است. او از جمله شاعرانی‌ست که شعرش در کتاب آنتولوژی شعر زنان…
    • شعر سپید

    اشعار کردی ۱۲ / زانا کردستانی

    ▪اشعار کوردی ۱۲ زاںا کوردستانی (۱) هەموو ڕۆژێ بیر لە دایکم دەکەمەوە چونکە هێشتا نازانێت ئەو وردە جیازەی…
    • شعر سپید

    شعر سر رشته / حسن مصطفایی دهنوی

    « سر رشته » مرا سررشته بر دستس،که آن سر رشته از یاری است اگر  وِل كردم آن رشته، نمایانس که  انکاری…
    • قصیده

    مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۲ / سعید فلاحی

    (۱) پروانه نیستم اما سال‌هاست دورِ تو می‌چرخم؛ وجودت شمعی است روشن. (۲) در شلوغ‌ترین خلوت این…
    • شعر سپید

    شعر گوهر مقصود / حسن مصطفایی دهنوی

    « گوهر مقصود » تا  كه  در تابش خورشيد جهان  يك   اثر است در   تمامي   نباتات  جهـان    جلوه گر…
    • قصیده

    دیدار تو / علیرضا هزاره

    کودکی صبح سنگ قبرم را که بوسید گویی بدنم آب حیاتی نوشید سنگ قبرم در شوق دیدار تو اما کفنم در ره دیدار تو پوسید
    • دوبیتی

    شعر نو رسیده در خاک / حسن مصطفایی دهنوی

    « نو رسیده درخاك » مقیاس1  مُلک  هستی،بر ما  نه  آن  عیان  است بر ما همین بیانس،کین2 هستی اش  چنان…
    • قصیده

    شعر انصاف و مروت / حسن مصطفایی دهنوی

    « انصاف و مروت » خودكفايي من ازانجم وكيهان،نيست كه نيست جنبه ي كار  خدايي، به جهان نيست كه نيست نام …
    • قصیده

    شعر دوبیتی 428- حسن مصطفایی دهنوی

    افراد حقـگو بـشنويد از مـا به حق  پيمان كه  نيست آن اهـل حق بـاوركننـد ، حق تابع فرمان كه نيست حـق را…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید