متن شعر
دکتر "شادان علی احمد" مشهور به "شاده علی" شاعر کُرد است.
کتاب "زیوا" مجموعهای از اشعار و نقاشیهای او را در بر دارد که در سال ۲۰۲۲ چاپ و منتشر شده است.
■□■
(۱)
گویی دیگر باران هم
یاریگر رویاهایمان نیست!
زمانیست بسیار که نمیبارد،
و هرکس قطرهای آب میبیند،
به شادی فریاد برمیآورد:
-- باران!
(۲)
او در قلبم است!
دیگر، کجا دنبالش بگردم؟
...
تمام خیابانهای شهر را دنبالش گشتم،
همگی به قلبم منتهی شدند.
(۳)
من میخواهم هوای شهرم را پر از عطر گل کنم
میخواهم ابتدا تو را یک گل بشناسانم و
بعد از عطر و بوی گل برای اطرافیانم تعریف کنم و
آنگاه آنها هم با گل آشنا کنم.
...
من میخواهم شهرم را به باغی تبدیل کنم
پر از عطر و بوی ریحان
و همچون گردنبندی چشمزخم نشان، در گردنم پیچ و تاب دهم
و چنان خاری در چشم دشمنان سرزمینم در بیاورم.
(۴)
خیلی فریاد زدم و داد و بیداد کردم
از دستش ناراحت شدم و بر سر و رویش زدم
با آن همه خندید و گفت:
تمامش کن! تو بی من میمیری!!!
(۵)
میگویند پاییز شده و
هیچ گلی نخواهد شکفت!
گل هی گل است،
هر جایی هم که باشد
هرچقدر هم بماند.
(۶)
گفتم: مدتیست، که بو و عطر پونه به مشامم نرسیده!
تماشایم کرد و گفت:
خودت، عطر خوشبوترین گل، شکفته در فصل بهارانی...
(۷)
دوست داشتنت،
در خیالات هیچ شاعری نمیگنجد و
در نوشتههای هیچ نویسندهای نیامده و
در نتهای هیچ ترانه و آوازی جای نگرفته و
در هیچ داستان و نمایشی ذکر نشده است.
هیچکس تاکنون نتوانسته زیبایی رخسارهات را توصیف کند
این مهم را نه دیدهام و نه شنیدهام
خیر! هیچکس نمیتواند و نخواهد توانست.
(۸)
بیشک اگر رد شبها را جستجو کنم،
به گیسوان سیاه تو میرسم.
یا که رد فرشتهها را دنبال کنم،
به در خانهی تو خواهم رسید.
(۹)
تو میگویی بخت گنجشککان
همچون جیک جیک صدایشان زیبا خواهد بود؟!
یا که هر دم مینالند
همچون نالههای وطنم...
(۱۰)
از آماج مکر و حلیهی دشمنان میترسم!
چونکه نمیدانیم، که آنها چه میخواهند؟!
پیروزی یا اشغال وطنم را؟!
شاعر: #شاده_علی
ترجمه: #زانا_کوردستانی
یک دیدگاه اضافه کنید