• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    برگردان اشعاری از تنها محمد / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    ▪برگردان شعرهایی از "تنها محمد" شاعر کورد ساکن کاردیف کشور ولز توسط "زانا کوردستانی"

    (۱)
    با خود می‌اندیشم باید مخفی‌ات کنم در دلم و
    از همه‌ی مردم پنهانت کنم
    من نه تنها به مردم
    بلکه به خودم هم بدبینم.

    (۲)
    وقتی تو اینجا نیستی،
    چنان زندگی می‌کنم،
    که برای انسانیت حقارت‌آور است!

    (۳)
    کسی که در سیاره‌ای مملو از جمعیت
    تنهایی را انتخاب می‌کند،
    دیوانه نیست، دلشکسته ‌است،
    بیگانه نیست، نا امید است.

    (۴)
    نمی‌دانم درد بی‌مادری چگونه‌ست!
    اما وقتی مادر در خانه نیست
    شهر هم از شلوغی خالی‌ست.

    (۵)
    برگرد تا به آن بی‌ایمانان ثابت کنم
    که وجود معجزه در زمین را
    خرافات می‌دانند!

    (۶)
    خویشاوندان ما بسیار عجیب‌اند،
    برای دیدارشان می‌میری،
    اما تا که نمیری، نمی‌آیند.

    (۷)
    هیچکس نمی‌تواند در دل من
    به دنبال قدم‌های تو بیایید،
    تو در میان همه‌کس در این دنیا برای من تنها کسی.

    (۸)
    درد من این است
    آنقدر دوستت دارم، که اگر بگویی:
    فراموشم کن!
    نمی‌توانم دلت را بشکنم!

    (۹)
    الان فهمیدم که با رفتنت ضرر نکردم،
    فقط ضرری از دستم رفت!

    (۱۰)
    خودم را کشتم و اما نتوانستم
    در چشم تو از پول، ارزشمندتر باشم.

    (۱۱)
    دلیل پرواز من،
    نداشتن بال نیست،
    نیامدن توست!

    (۱۲)
    مشکل نقاب این است
    چون قیافه‌ی واقعی تو نیست
    ممکن است دیر یا زود بیافتد!

    (۱۳)
    ماندن با کسی
    که هزار رنگ و رو دارد
    هزار بار بی‌حرمتی به خود است.

    (۱۴)
    برکات خداوند زیاد است
    چنانکه رزق و روزی دل درمانده‌ام را
    پر کرده از وجود تو!

    (۱۵)
    برایت نوشتم: اگر من بمیرم، از من یاد خواهی کرد؟!
    از آن زمان با خود می‌اندیشم اگر تو بمیری،
    منِ مرده، چگونه یادت کنم!

     

    شعر: #تنها_محمد (شاعر کورد ساکن ولز)
    برگردان: #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دهر دنی - حسن مصطفایی دهنوی

    « دهر دني » کی   دهر دنی1، در صدد2  سود   من   آمد کی   در صدد    خاطر   بهبود     من    آمد ای …
    • قصیده

    شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی

    « اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این  جهان  ببین افعال …
    • غزل

    سه شعر کوتاه / رها فلاحی

    سه شعر کوتاه از رها فلاحی (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! (۲) من…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی245/ حسن مصطفایی دهنوی

    برادر  راه  آدم  به  همين  دين  مبين   است راه  ديگري  نيست  ،  ره  آدمي  اين است هيهات ،  از   اين   …
    • دوبیتی

    شعر با من بمان/مجیدمحمدی(تنها)

    من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا   من شکستم بی صدا اما…
    • شعر نو
    • +1 غزل

    طلعت طاهر و برگردان شعرهایی از او / زانا کوردستانی

    طلعت طاهر (تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کورد، در ۱۸ ژانویه‌ی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان…
    • شعر سپید
    • +1 شعر نو

    اشعار کوردی ۱۴ / زانا کوردستانی

    دو شعر کوردی از زانا کوردستانی (۱) کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و…
    • شعر سپید

    شعر قسم/مجیدمحمدی(تنها)

    تو کیستی؟ نه می شود از تو گذشت نه می شود به تو پیوست تو کیستی؟ نه می شود از تو دل کند نه می شود به تو دل…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 110 / حسن مصطفایی دهنوی

    گر يك نشان بـباشد،در سينه من از دوست واضح به خلق گويد ،تا اين نشانه از  اوست يا  زآن  نشان ندارد ، يا  من …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید