• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    برگردان اشعاری از ابراهیم اورامانی / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    ابراهیم اورامانی (ئیبراهیم هەورامانی) شاعر و روزنامه‌نویس کورد، زادەی ۱۲ اکتبر ۱۹۶۳ میلادی در شهر حلبچه‌ی اقلیم کوردستان است.
    اشعارش به زبان‌های مختلفی چون، فارسی، کوردی کرمانجی، عربی، انگلیسی و... برگردان و منتشر شده است. تعدادی از اشعارش در کتاب "عشق با طعم گیلاس" توسط "باسط مرادی" به فارسی برگردان شده است. همچنین مجموعه اشعارش توسط "شمال آکره‌ای" در کتاب "الخریف... صوت وحدتی!" به زبان عربی برگردان شده است.

    ▪کتاب‌شناسی:
    - ئەمشاره پۆستەچی تێدا نییه (این شهر پستچی ندارد)
    - مانیفێستی کتێبی سوور (مانیفیست کتاب سرخ)
    - ئیبراهیم (ابراهیم)
    - هێشتا کات ماوە بۆ خۆشویستن (هنوز زمان برای دوست داشتن هست)
    - گەڵاکان بە نۆرە ناوەرێن (برگ‌ها به نولت نمی‌ریزند)
    - ماڵم لە هەڵەبجەیە (خانەام در حلبچەست)
    - حیکایەتی شیرین و فەرهادیکی تر (حکایت دیگر از شیرین و فرهاد)

     

    (۱)
    درۆ تامێکی سەیری هەیە،
    تفت و تال.
    هەندێک جار، وەک گێلاس شیرین!
    بە تایبەت، کاتێ دەڵێی:
    -- خۆشم دەۆێی!.
    ◇
    دروغ طعمی عجیب دارد،
    گس و تلخ.
    و گاه گاه همچون گیلاس شیرین!
    آن هنگامه که می‌گویی:
    -- دوستت دارم!

    (۲)
    قسەی زۆرم هەیە، بۆ وتن.
    بۆ ئەوەی، رۆیشتنت بیر بچێتەوە،
    تەواوی حەرفەکان،
    لە بێر خۆم دەبەمەوە!.
    ◇
    حرف‌های زیادی برای گفتن دارم.
    اما برای اینکه رفتنت را فراموش کنم،
    تمام آنها را،
    فراموش کرده‌ام!.

    (۳)
    جەنگ تەواو دەبێ،
    سەرکەردەکان، دەچنەوه، سەر کورسیەکانیان!
    ئیمەش بەرەو، گۆڕستان!
    تا بە شەهیدەکان بڵێین:
    جەنگ تەواو بوو،
    هەموو شتێ وەک خۆیەتی، ئیوە نەبێ.
    ◇
    جنگ تمام می‌شود و
    فرماندهان، به مناصب خود باز می‌گردند!
    ما هم به گورستان!
    تا به شهیدانمان بگوییم:
    جنگ تمام شد،
    اما هیچ چیز جای دوستی و مردانگی، شما را نمی‌گیرد.

    (۴)
    له ناسنامەکەمدا، نوسراوه:
    شوێن، هەڵەبجە!
    هەڵەبجە،
    ناوی دووەمی تەنیاییە!
    ◇
    در شناسنامەام نوشته‌اند:
    زادگاه: حلبچه!
    حلبچه،
    اسم دوم تنهایی‌ست!.

    (۵)
    تەنیایی وایە،
    نه تۆ هەیت و
    نه مانگ!
    ◇
    تنهایی اینچنین است،
    نه تو هستی و
    -- نه ماه!

    (۶)
    له ساڵیک دا،
    رۆژیکیان بۆ درۆکردن هەیە!
    بەڵام،
    من بەردەوام درۆ دەکەم!
    ئەوەنیە،
    هەر کات لە حاڵم دەپرسی،
    دەڵیم: باشم!
    ◇
    در هر سال، روزی را برای دروغ گفتن تعیین کرده‌اند!
    اما، من مدام دروغ می‌گویم!
    آنقدر، که هر وقت از احوالم می‌پرسی،
    می‌گویم: خوبم!

    (۷)
    دەردم زۆرە،
    هەمووی لە لایەک و
    نەبوونی تۆش، لە لایەک!.
    ◇
    دردهایم فراوانند،
    اما همه‌ی آنها به کناری و
    نبودن تو هم به کناری!.

    (۸)
    بۆ کوێ دەڕۆی؟!
    بڕۆ!
    بەڵام لە گەڵ من...
    ◇
    به کجا می‌روی؟!
    برو!
    اما همراه با من...

    (۹)
    غەمی، من نابڕێتەوە.
    وەک نەهاتنی تۆ!
    ◇
    غم من پایان نمی‌یابد،
    همچون نیامدن تو!.

    (۱۰)
    چێژی ژیان،
    هەر ئەوەندەیە کە دەڵیم:
    -- خۆشم دەوێیت.
    ◇
    لذت زندگی،
    همین‌قدر است که بگویم:
    -- دوستت دارم.

    شعر: #ابراهیم_اورامانی
    برگردان: #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر ره حج / حسن مصطفایی دهنوی

    « ره حج » در مرحله اول كه  بشر ، جانب  حج  رفت آيا چه سبب شد،كه دگر  باره به كج رفت با صدق  و صفا ،…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 108 / حسن مصطفایی دهنوی

    ساقي بيـا   تـو  جام  مرا ، پُـر   شراب  كُـن بـر من تـو  رهنمايـي  ، شعر  كتاب   كُـن شاعر نكات  نيك  و …
    • دوبیتی

    شعر سرما / شهریار جعفری منصور

    هوا سرد شده از مترسک می گیرد کت کهنه را
    • سایر سبک ها

    پرواز / رسول چهارمحالی

    بعدِ پرواز تنت بی همتا کوچه ها غم زده اند شهرها غرق عزا بلبلان غرق نوا شعرها بی معنا شک و تردید به…
    • شعر سپید

    گرمی آغوش/رسول چهارمحالی

    گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن…
    • غزل

    شعر دوبیتی212/ حسن مصطفایی دهنوی

    در دايـره  دنيــا  هـر  قدر كـه    گرديـــدم علـم وادب و دانـش تا ديـدم و بـرچيـــدم علم و ادب و دانـش…
    • دوبیتی

    غم عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    « غم عشق » از غم عشق تو هر كس ،كه دلي شاد كند آن دل خسته ي خود را، زِ …
    • قصیده

    شعر اوج آسمان / حسن مصطفایی دهنوی

    « اوج آسمان » در   فرغ1   آسمانيـم ،  آيا   كجا    روانيم رهبر  به بايد  آنجا ، ما  خود  كجا  …
    • غزل

    شعر دوبیتی 349 / حسن مصطفایی دهنوی

    زِ يك  دل زنده پرسيدم،چرا دنيا رها كردي بگفتا ، بهـر من  دنيـا  اجل  آرَد   به   پيگردي نظام و مُلك…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید