• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    برگردان اشعاری از آواز سامان / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    بانو "آواز سامان" شاعر کُرد، زاده‌ی اربیل عراق است.
    او از جمله شاعرانی‌ست که شعرش در کتاب آنتولوژی شعر زنان کُرد که به زبان فرانسه چاپ و منتشر شده، گنجانده شده است.

    ▪نمونه‌ی شعر:
    (۱)
    حرف‌هایت،
    مرا به زیر سایه‌ی ایوان خانه‌ی قدیمیمان می‌برد
    همان خانه‌ای که پر از زنگار خاطرات است.
    تو دیر کردی و وقتی آمدی
    مرا در در آیینه‌ی شکسته‌ی اتاقت دیدی!.
    میان برگ‌های دفتر کهنه‌ی شعرهایت!
    و کلماتت را دسته‌گلی کردی و
    افشاندی بر زنانه‌گی من.
    آن‌ دم مشتاق سماع با تو بودم
    رقص بر نوک پنجه‌های پایم
    تا گرداگرد تو بچرخم
    در آستانه‌ی آن ایوان خانه‌ی قدیمیمان!
    چه روزهای خوبی بود
    گرچه هر روزش بوی تنهایی می‌داد.
    تو بیا بنگر
    چه کسی سختی‌های آن زن را پایان بخشید و
    خاطرات تلخش را
    در میان آن خانه‌ی قدیمی جا گذاشت
    موهای ریخته‌اش را بر شانه‌های پنجره نشانید!
    بی‌شک پیش از آن هم قلب من
    دست نیازت را خواهد گرفت
    و دست رد بر قلب زخمی تو نخواهد زد.
    آه...
    که زخم‌های دلم دیر التیام خواهند یافت
    در این زمانه که تمامی لب‌ها پوچ و شکسته‌اند...
    دیگر برگرد! بازآ!
    فقط تو می‌توانی
    در این جنگل، زنی را بفهمی و
    عشق را بر سنگی بر افرازی...

    (۲)
    من و تو
    ساکن دو ستاره‌ی دور از هم هستیم
    که هر لحظه چونان پروانه، دنبال هم می‌گردیم
    در سرزمینی پر از ترس و فوبیا
    در سرزمینی پر از زخم و خشونت
    به دنبال جاهایی هستیم که هیچگاه به آنجا نمی‌رسیم.

    (۳)
    من از نگاه‌های تو پرستش را آموختم،
    یاد گرفتم که از ترس اشک‌های تو
    خویش را در میان چشم‌هایت پنهان کنم.
    اکنون، تو بهانه‌ای برای من پیدا کن
    تا باورهایم رنگ نبازند
    منی که بی‌اختیار و ناخودآگاه
    به تو پناه می‌آورم
    منی که از خویش دست کشیده‌ام
    در پناه پرستش تو...
    من از دنیایی دیگر و
    تو از سرزمینی دیگر
    به هم می‌رسیم...
    تو از دور
    و منم نزدیک نزدیک قلب تو
    یک زندگی عاشقانه را
    در یک وجب جا بنا خواهیم کرد.

    (۴)
    ای یار...
    بی‌صدا می‌خوانمت!
    چون دل‌باخته‌ی تو شدم،
    روحم را هم به تو سپردم،
    حالا، تا شب و روز سر جای خود باقی بمانند
    پناه بده مرا!
    که هیچ نمی‌فهمی از اشک و زاری من!!
    تویی که آمدی و پای بر قلبم نهادی و تکه تکه‌اش کردی...
    اما من توانستم
    در میان آن همه نفرت و کینه باز دوستت بدارم.

     

    شعر: #آواز_سامان
    برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر آفت خرمن - حسن مصطفایی دهنوی

    « آفت خرمن »         مرگ این  آفت  خرمن ،  زِ چه  از  بهر  من   آمد با  نیروی   محکم  بُد  و  نیرو  شکن  …
    • قصیده

    شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی

    « اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این  جهان  ببین افعال …
    • غزل

    سه شعر کوتاه / رها فلاحی

    سه شعر کوتاه از رها فلاحی (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! (۲) من…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی245/ حسن مصطفایی دهنوی

    برادر  راه  آدم  به  همين  دين  مبين   است راه  ديگري  نيست  ،  ره  آدمي  اين است هيهات ،  از   اين   …
    • دوبیتی

    شعر با من بمان/مجیدمحمدی(تنها)

    من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا   من شکستم بی صدا اما…
    • شعر نو
    • +1 غزل

    طلعت طاهر و برگردان شعرهایی از او / زانا کوردستانی

    طلعت طاهر (تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کورد، در ۱۸ ژانویه‌ی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان…
    • شعر سپید
    • +1 شعر نو

    اشعار کوردی ۱۴ / زانا کوردستانی

    دو شعر کوردی از زانا کوردستانی (۱) کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و…
    • شعر سپید

    شعر قسم/مجیدمحمدی(تنها)

    تو کیستی؟ نه می شود از تو گذشت نه می شود به تو پیوست تو کیستی؟ نه می شود از تو دل کند نه می شود به تو دل…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 110 / حسن مصطفایی دهنوی

    گر يك نشان بـباشد،در سينه من از دوست واضح به خلق گويد ،تا اين نشانه از  اوست يا  زآن  نشان ندارد ، يا  من …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید