متن شعر
در بُعد بـي آلايشي ،ياران چرا خفّت بُوَد
هر بُعد بـي آلايشي ، سـرمايه عفّت بُوَد
عفّت براي هر كسي،سرمايه اي برآبروست
آنكس كه بي عفت بُوَددايم كه درخجلت بود
٭٭٭
هركس كه بي عفّت بُوَد پامال برشهوت بُوَد
بي بند و باريهاي آن، بيجاي ودرشهرت بُوَد
هر كس كه بـي عفّت بُوَد، اصلاً ندارد آبرو
هرفرد اگر بي آبروست،كي لايق قدرت بُوَد
٭٭٭
مركز پرگار عشـق، حلقـه دام بلا است
در نظر عاشقـان ، به زِ هـزاران طلا اسـت
عشــق مجـازي بُوَد، آفـت جســم بشــر
عشق كه با محتوي است همره علم خدا است
٭٭٭
بين خـدا و آدم، يك نكتـه كلام است
هركس كه اين نفهميد فعلش ديگرحرام است
اين نكته حرف حق است اجرش به گفتن او
اين نكته هركه ردكرداجرش ديگركدام است
٭٭٭
آنها كه به تزوير و دغل معتقـد هستنــد
آن سلسله از ملك حقيقـت عقب هستنـد
آنها كه نپوينــد ره و رســم حقيقــت
شك نيست كه خودخواهن وخود رابشكستند
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید