• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    ترجمه‌ی شعرهایی از سردار قادر / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    استاد "سردار قادر" (به کُردی: سه‌ردار قادر)، شاعر کُرد زبان، زاده‌ی ۲۱ مارس ۱۹۶۴ میلادی، در اقلیم کردستان است.

    ◇ نمونه‌ی شعر:
    (۱)
    هر کجا که رفتم،
    شب یلدا بود!
    دلم نیامد که به شعرهایم بگویم:
    خورشید را ندیده‌ام!

    (۲)
    بهار برایت،
    آهنگی عاشقانه، می‌خواند:
    گل لیمو!

    (۳)
    شعرهایم،
    آلزایمر هم بگیرند،
    نام تو را فراموش نخواهند کرد!

    (۴)
    یوسف، پیامبری گناه‌کار بود!
    چونکه، عشق زنی را زنده‌به‌گور کرد!
    ...
    اگر من جای او بودم،
    به جای گل،
    گیسوان زلیخا را می‌بوییدم!.

    (۵)
    اجدادم،
    قلعه‌ی "دم‌دم" را فروختند
    از این رو از تاریخ بیزارم!

    (۶)
    ریشه‌هایش تشنه بودند،
    پایش را با جوی آب شست،
    چنار سرخ!

    (۷)
    پروانه را به دل آدمی پیوند زدند،
    شاخه‌ای خشک و پژمرده شد!
    آه، ای انسان،
    تو چه بسیار درنده خویی!

    (۸)
    مادرم همیشه به من می‌گفت:
    دلبندم! دردهایت را پنهان کن!
    مردم، جز برای خود،
    هیچ دلسوزی برای دیگران ندارند!

    (۹)
    گرچه خداپرست نیستم،
    اما،
    مرید، چشمان سیاه تو هستم.

    (۱۰)
    عشق و شعر شبیه هم‌اند،
    هیچ کدام،
    سن و سال نمی‌شناسند!

    (۱۱)
    آلزایمر هم بگیرم،
    باز در خیال من،
    باقی خواهی ماند!.

    (۱۲)
    من خورشید را برایش آوردم،
    اما او نخواست که بماند!
    بگذار به پیشگاه فانوس‌های این و آن
    شبانه‌هایش را سحر کند...

    (۱۳)
    چرا جوابم را نمی‌دهی؟!
    چرا گوشی‌ات خاموش است؟!
    اندوه مرا فرا گرفته،
    اکانتم، خاموش است!
    پروفایلم را نمی‌توانم تغییر بدهم!
    حوصله تماشای هیچ پستی را ندارم!
    همچون دیوانه‌ها با خودم حرف می‌زنم!
    و دیگر مشغله‌ای جدید دارم،
    هر صبح خود به خود،
    با سردرد و مستی بر می‌خیزم!

    (۱۴)
    ماه،
    دیر به دیر پر می‌شود،
    قلب من، هر شب!

    (۱۵)
    عشق تو،
    در گهواره هم همراه من بود!
    جنگ نگذاشت،
    که بزرگ شود!

    (۱۶)
    تشنه‌ام!
    همچون،
    گلدان‌های مادرم...

    (۱۷)
    مادرم،
    پاییز شد،
    تا من چون بهار زندگی کنم!

    (۱۸)
    سربلندی دشوار است،
    ولی،
    برای مردان توانا سخت نیست!

    (۱۹)
    هیچ گلی پژمرده نمی‌شود
    مادام
    که زن‌ها لبخند می‌زنند.

    (۲۰)
    خنده‌هایت،
    هواست!
    بخند تا مردم خفه نشوند!

    (۲۱)
    خاطراتت،
    شبیه گلوله‌ی سرگردان است!
    هر شب قلب مرا متلاشی می‌کنند.

     

    شاعر: #سردار_قادر
    برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی

     

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    ترجمه‌ی شعرهایی از خالد فاتحی / زانا کوردستانی

    استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم…
    • شعر سپید

    اشعار کوردی ۱۶ / زانا کوردستانی

    ▪ اشعار کوردی ۱۶ زانا کوردستانی   (۱) وڵاتی من، خۆی سرگوون‌خانه‌یکه دیر و هاوێر لە زمان و…
    • شعر سپید

    چند شعر کوتاه / لیلا طیبی

    ▪ چند شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا) (۱) دلتنگ که می‌شوم حس پرواز به سرم می‌زند افسوس! من پرنده‌ی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی160/ حسن مصطفایی دهنوی

    دانش نمي توان جُست ، از فرد كينه  جويي هر كينه جـو  ندارد ،    نامـي   و   آبرويـي ازكينه جو حذركُن…
    • دوبیتی

    برگردان اشعاری از نظیر تنها / زانا کوردستانی

    آقای «نظیر غفور» (به کُردی: نه‌زیر غه‌فور)، با نام هنری «نظیر تنها»، شاعر، نویسنده و عکاس کُرد عراقی، یکی از…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 445- حسن مصطفایی دهنوی

    باد   نوروزي    وزيد  ،     اي    ياوران  عيد   آمده وقت  ناز  و نـوش  ما  شد ، فرصت از دستت  مده موسم…
    • دوبیتی

    شعر پابند عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    « پابند عشق » عشقم  به   نيكي  بشر ، بي  شمار    نيست جز  بر  نكويي  تو اَش ، آن   انتظار…
    • قصیده

    شعر دوبیتی268/ حسن مصطفایی دهنوی

    در ظلمت  وجهل خود هرگه كه  فرو رفتم از عقل  سليم خود  اين نكته به خود گفتم گفتم ره  عقلم كو ، هيهات  كه…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 406- حسن مصطفایی دهنوی

    روح  من  از، نور  خـودت   ساختيـش زير     فضـاي    فـلك       انداختيـش روح  بشـر  مي بُـوَد    از  …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید