• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    برگردان اشعاری از بیان ابراهیم / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    بانو "بیان ابراهیم" (به کُردی: بەیان ئیبراھیم)، شاعر و نویسندە‌ی کُرد، زاده‌ی ۲۲ ژوئن ۱۹۷۰ میلادی و ساکن سلیمانیه است.
    وی عضو سندیکای روزنامه‌نگاران کردستان و کارمند وزارت تربیت اقلیم کردستان است.

    ■□■

    (۱)
    با باران، اندام بانویی را خواهم ساخت،
    سبزینگی را از بهار می‌ستانم و
    به چشمان آن زن هدیه خواهم داد.
    قصیده را به بیابان تبعید می‌کنم و
    تمام زیبایی‌ها را از شعر خواهم گرفت
    آن زیبایی‌هایی که دزدکی از زندگی گرفته است.
    این‌بار خون سرخ را مبدل به پیراهنی خواهم کرد و
    بر تن، قصیده می‌پوشانم
    گریه‌ها بر سر و روی مردانگی قصیده‌ای مردانه خواهم کرد
    تا دوباره مبدل به خودم بشوم و
    به قصیده می‌گویم:
    برو و انکار کن آن درختان مانفیستی که برگ‌هایشان را به آتش می‌سپارند
    انکار کن آن گنجشککانی را که
    صدای جیک‌جیکشان را در خاک دفن می‌کنند
    انکار کن آن دلفین‌هایی را که دریا را رها کرده‌اند و
    از میان آتش حلقه‌ها می‌پرند
    انکار کن آن آهوانی را که پیمان دوستی با پلنگ بسته‌اند
    انکار کن آن نوزادان تازه متولد شده را
    که همراه با گریه‌هایشان، اشک‌ مرگ از چشمانشان می‌چکد.

    (۲)
    زمانی که می‌میری،
    به ناگاه همگان دوستت خواهند داشت!
    معشوقه‌ات به سویت خواهد آمد بی‌هر بهانه‌ای،
    دوستانت از با تو بودن، سخن می‌رانند،
    و همگی اعلام می‌کنند که چه انسان شریفی بودی!
    البته در وقت مردنت...

    (۳)
    تهران، موی و یال اسب آزادی‌ست و
    با هیچ قدرتی رام نمی‌شود!
    تهران، دریای طوفانی خشم است،
    گیسوان کوچه‌هایش را می‌دهد و
    به هیچ سنگلاخی، زیبایی‌اش کم نمی‌شود.

    (۴)
    از جهالتم، سوءاستفاده کردی و
    مرا وطنم، صدا می‌زدی.
    نمی‌دانستم که سرزمین‌ها غارت می‌شوند!.

    (۵)
    من بی‌تو نیمه‌ای ناقصم!
    ای نیمه‌ی دیگر زندگی‌ام،
    بیا و پرواز کن در میان زندگی من،
    تا حصار را بگشایم برای پروازت،
    تا که پر و بالت بشوم،
    و تو هم آسمانم...

    گردآوری و نگارش و ترجمه‌ی اشعار:
    #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر آفت خرمن - حسن مصطفایی دهنوی

    « آفت خرمن »         مرگ این  آفت  خرمن ،  زِ چه  از  بهر  من   آمد با  نیروی   محکم  بُد  و  نیرو  شکن  …
    • قصیده

    شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی

    « اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این  جهان  ببین افعال …
    • غزل

    سه شعر کوتاه / رها فلاحی

    سه شعر کوتاه از رها فلاحی (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! (۲) من…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی245/ حسن مصطفایی دهنوی

    برادر  راه  آدم  به  همين  دين  مبين   است راه  ديگري  نيست  ،  ره  آدمي  اين است هيهات ،  از   اين   …
    • دوبیتی

    شعر با من بمان/مجیدمحمدی(تنها)

    من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا   من شکستم بی صدا اما…
    • شعر نو
    • +1 غزل

    طلعت طاهر و برگردان شعرهایی از او / زانا کوردستانی

    طلعت طاهر (تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کورد، در ۱۸ ژانویه‌ی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان…
    • شعر سپید
    • +1 شعر نو

    اشعار کوردی ۱۴ / زانا کوردستانی

    دو شعر کوردی از زانا کوردستانی (۱) کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و…
    • شعر سپید

    شعر قسم/مجیدمحمدی(تنها)

    تو کیستی؟ نه می شود از تو گذشت نه می شود به تو پیوست تو کیستی؟ نه می شود از تو دل کند نه می شود به تو دل…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 110 / حسن مصطفایی دهنوی

    گر يك نشان بـباشد،در سينه من از دوست واضح به خلق گويد ،تا اين نشانه از  اوست يا  زآن  نشان ندارد ، يا  من …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید