باشک قایم / آرمان پرناک

متن شعر

هیچگاه اهلش نبودم
چشم باز کردم
در بازی بودم،
بازی‌ام دادند مرا
برادرانی که
چشم بستند قایمم کنند ...

آمار

10 بازدید

تبلیغات

هنوز نظری ندارید.

یک دیدگاه اضافه کنید

دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

اشتراک گذاری

پیشنهاد به شما

شعر دوبیتی 333 / حسن مصطفایی دهنوی

فرمان پدر بردن، بر هر پسري اصل است طفل اَر بِـبَرد فرمان ،گويندكه با عقل است اين تجربه در دنيا ،…

شعر دوبیتی139/ حسن مصطفایی دهنوی

من آن داناي نيكويم كه دائم در تكاپويـم به دنيا راحتي جويم ولي آن را نمي جويم بيا جانا زِ من بشنو…

مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۲ /لیلا طیبی (رها)

(۱) کاش کسی به پرسد: چرا لبخندهای تو؛ اینقدر بی‌رنگ است!؟ و من همه چیز را بیاندازم گردن…

شعر دوبیتی 419 - حسن مصطفایی دهنوی

يارب ره توكو كه در آن رو بِنَهم من پا در ره دريايي و هر كو بنهم من هرجا كه بگشتم ، ره صاف…

مجموعه اشعار سپید کوتاه (هاشور) ۱ /لیلا طیبی (رها)

(۱) برایم، اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ [بودن در این شهر سیمانی،] ﺍﻣﺎ، ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ…

شعر دوبیتی125/ حسن مصطفایی دهنوی

جسم قوي بي روح ،كاري نـمي توان كرد جسم ضعيف با روح ،هركار مي توان كرد اين چشم آدميـزاد نيكو …

برگردان اشعاری از تنها محمد / زانا کوردستانی

▪چند شعر از تنها محمد (تەنیا محمد) شاعر کورد عراقی ساکن ولز (۱) حتی با فراموش کردنم، یاد…

شعر راستی و کج / حسن مصطفایی دهنوی

« راستي و كج » در مرحله اول كه بشر ، جانب حج رفت آيا چه سبب شد، كه بشر در ره كج رفت اين كجروي …

مادر / رسول چهارمحالی

مادر نوشتم شاپرک، مادر فرشته یا ملک ، مادر نوشتم روی قلب خود رفیق بی کلک ، مادر عیار عاشقی هستی تویی…