• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    آن شب / آرش معتمدی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    خاطرم هست
    شبی طول و دراز
    شب یلدا که نه
    شبی پر از دلتنگی
    شبی از حسرت و آه
    شب رویای رسیدن
    به شبهای دگر
    شب مستی
    شب بی‌خوابی
    شب راز و نیاز
    شب مهتاب گرفتار
    شب رسوایی عشق
    شبی دور از نظر یار
    شب در خود بودن
    شبی گیج و کلافه
    شبی بس حیران
    شبی ابری
    پر از مهر و محبت
    پر از باران
    در آن شب که
    مٲیوس حقیقت بودم
    شب معمّای گران
    که چرا بین من و تو
    به نامردی زمان
    چنین فاصله است
    من اینجا
    و تو آن گوشه دنیا
    نگران
    به سرم زد
    که بیایم پیشت
    باز کردم پنجره را
    دست بردم
    بگرفتم لبه ی ابر لطیفی
    به هزار زحمت و اما و اگر
    در فکر
    بودم که چگونه
    از این ابر به ابر دگری
    پر بزنم
    ره گمگشته ی خود
    کوتاه کرده به عشقم
    به عزیزم، نفسم، جانِ دلم
    سر بزنم
    که در لحظه ای
    ثانیه ای
    رعدی بی حوصله
    غرّش کنان
    رعشه انداخت به تنم
    برقی زد و
    خشکم زد و از ترس
    بیدار شدم از خواب
    و از وهم و خیال ..
     
    هیچیک

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر آفت خرمن - حسن مصطفایی دهنوی

    « آفت خرمن »         مرگ این  آفت  خرمن ،  زِ چه  از  بهر  من   آمد با  نیروی   محکم  بُد  و  نیرو  شکن  …
    • قصیده

    شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی

    « اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این  جهان  ببین افعال …
    • غزل

    چهار شعر کوتاه / لیلا طیبی

    چهار شعر کوتاه از #لیلا_طیبی (صحرا) (۱) ذهنم، یوزپلنگی تیز پاست آه! بی‌هوده بود،…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی245/ حسن مصطفایی دهنوی

    برادر  راه  آدم  به  همين  دين  مبين   است راه  ديگري  نيست  ،  ره  آدمي  اين است هيهات ،  از   اين   …
    • دوبیتی

    شعر لیلی ماندن بلدی؟/مجیدمحمدی(تنها)

    درد هم باشی دوستت دارم دوست داشته شدن بلدی؟ عشق هم باشی عاشقم عشق شدن بلدی؟ گر ویران شوی می‌سازم تو…
    • شعر سپید

    طلعت طاهر و برگردان شعرهایی از او / زانا کوردستانی

    طلعت طاهر (تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کورد، در ۱۸ ژانویه‌ی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان…
    • شعر سپید
    • +1 شعر نو

    اشعار کوردی ۱۴ / زانا کوردستانی

    دو شعر کوردی از زانا کوردستانی (۱) کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و…
    • شعر سپید

    شعر دوستت دارم/مجیدمحمدی(تنها)

    شاید شاعر باشم شاعرے ڪَمشده در خیابان شلوغ چشمانت در پس‌ڪوچه‌هاے دروغین حرف‌هایت اما بی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 110 / حسن مصطفایی دهنوی

    گر يك نشان بـباشد،در سينه من از دوست واضح به خلق گويد ،تا اين نشانه از  اوست يا  زآن  نشان ندارد ، يا  من …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید