متن شعر
« هوسبازي »
مرد سرکش را ، هوسبازي زن رامش کند
از هوسبازی شیرین ، زهـر بـر جامش کند
گر زیادی پیش زن رفت و فزون کرد آن هوس
پای بندش می نماید ، رو سوی دامش کند
مرد اگر بسیار با زن ، در هوسرانـی شود
آن هوسهای زیادی ، سُست اندامش کند
مرد اگر اهل خِرد باشد ،نمی گردد حریص
حرص بیجا ، پختگان را همچنان خامش کند
مرد با تقوا و دانش ، کـی زند حرص زیاد
اسب حرصش،را بکوبد تا که آرامش کند
مرد اگر همراه عیش و نوشِ1 زن، بسیار رفت
باید اول فکر وقت و پول حمامش کند
مرد هر جایی ، اگر با هر زن هر جایی است
در میان خلق عالم ، زشت و بد نامش کند
جمله احکام الهـی، بر حلال است و حرام
کیفر حکم خدا ، محکوم احکامش کند
از لبِ شیرین زن ، هر کس بنوشد جرعه ای
از همان شیرینـی خود زهـر بـر جامش کند
بهترین معیار آدم ، در مرام پختگی است
میل عشق زن بُوَد، هر پخته را خامش کند
کار آدم اولـش ،مثل سرانجامش که نیست
مرد دانا ، اولـش فکر سرانجامش کند
هر که در ایام عمرش ، پُـر به زن آلوده شد
اینچنین فعل غلط ، رسوای ایامش کند
هر جوان با دست خود،خود را نماید مُحتلم2
مغز خود را مبتلای ، باد سرسامش3 کند
خالق عالم به دانا دل ، دهد الهام خود
مرد دانا دل، حواسـش جمع الهامش کند
حاجیان در راه کعبه ، بر خدا دارند نظر
نیک نَـبْود گر نظر، بر خود و احرامش کند
حالتی از مرد و زن را ،هر کسی با مرد گفت
لازم آید مرد دانا ، غرق انعامش کند
این حسن نیک و بدِ خلق جهانی را نوشت
تا خداوند جهانـی ، بلکه اکرامش4 کند
٭٭٭
1- شادي و ميخوارگي 2- جماع كننده در خواب 3- نوعي بيماري 4- احسان و بخشش
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید