متن شعر
آقای "علی نامو" (بە کُردی: عەلی نامۆ) شاعر کُرد زبان، ساکن اربیل است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
چرا مینویسم؟
چون دستهای زیادی را گرفتم
اما به وقت برخواستن دستم را رها کردند
اشکهای بسیاری را پاک کردم،
اما خودم گریستم.
زخمهای بسیاری را مرهم نهادم،
اما خودم زخمی شدم.
فقط، نوشتن بود که مرا تنها نگذاشت!
همراهم ماند...
همرازم شد...
دستم را گرفت و چون یک منجی به فریادم رسید.
(۲)
ساحل را که آغوش میکشد،
همچون مادری مهربان میشود
موج دریا!
(۳)
کاش میدانستی وقتی غمگین میشوی،
چهها که بر سرم نمیآید!
اگر شاه باشم،
گدایی بیجا و مکان خواهم شد.
وقتی که غمگینی،
دستم،
با دستان چه کسی نوازش شود؟!
و من همچون سنگهای سر راهی میشوم.
چشمهی چشمانم،
به جوشش در خواهند آمد و دریایی میشوند،
و کسی نیست که خانه و زندگیام را سر و سامان بخشد.
وقتی که غمگینی،
پرندهی آرزوهایم، پر خواهند گرفت و
تمام رویاهایم از بین خواهد رفت.
(۴)
غنچه چون میشکفد،
ابر میبارد و خیس میکند لبهایش را،
با نم نم باران بهاری.
(۵)
آتش به جان زمین میاندازد
وقتی که در اوج آسمان است،
خورشید تابان!
(۶)
میروبد،
برگهای به آخر عمر رسیده را،
باد پاییزی...
(۷)
در دوری باغبان،
از نوک پستانش ترک برداشت -
انار پاییزی!
شعر: #علی_نامو
برگردان به فارسی: #زانا_کوردستانی
یک دیدگاه اضافه کنید