متن شعر
آقای "نادر قازی" مشهور به "خاله قازی"، شاعر و نویسندهی کُرد عراقی زاده شهر اربیل و اکنون ساکن دانمارک است.
▪نمونهی شعر:
(۱)
[دوو دانه دوو]
له مهکتهب بووم
دهیان پرسی دوو دانه دوو دهکاته چهند؟
ههموو پێکڕا دهیان نووسی دهکاته چوار.
ههر چهند ئهمن له حیسابا
نمرهی کهمم دههێناو دههاتمه خوار
بهڵام لای من وا بوو دوو دانه دوو؛
نابێ به چوار؛ دهبێ به یهک
ددان و دوو لێو و زمان؛ نابێ به چوار
ده بن به زار
به پێکڕای دهکهن هاوار...
دوو لاق و دوودهستی مرۆڤ؛ نابێ به چوار
له لهشێکدا وا دێنه کار...
گهڕهک؛ کۆڵان؛ خانو و شهقام؛ نابن به چوار
دهبن به شار؛
تێدا دهژین دهوڵهمهند و خهڵکی ههژار...
لای من وا بوو کۆرکه و ڕێشه، لق و گهڵا
نابن به چوار دهبن به دار؛
هێندێ کورت و هێندێک درێژ وهکوو چنار...
ئهوین و دڵ؛ جوانی و پاکی؛ نابێ به چوار
دهبن به یار؛ بهلای دڵدار...
ئهم ههموو دوو به دووانه
دهبن به یهک؛ نابن به چوار
یهکجار زۆرن؛
بهڵام له کوێ وا دێنه ژمار؟
تهنها ئهوهنده دهزانم
ئهگهر لهشم سهد پارچه کهن؛
بمدهنه بهر گوللهو رهگبار؛
بچمه سهر دار
قسهی دڵمه دێته سهر زار:
کوردستانم وڵاتێکهو
نابێ به چوار
◇ برگردان فارسی:
در مدرسه که بودم،
میپرسیدند: دو بعلاوهی دو چند میشود؟!
همهی دانشآموزان مینوشتند: میشود چهار!
گرچه من همیشه در درس ریاضی
نمرهی کم میآوردم و تنبیه میشدم
اما برای من چنین بود که دو بعلاوهی دو،
چهار نمیشود، بلکه یک میشود!
دندان و دو لب و زبان، چهار نمیشود!
بلکه فریاد میشود بر تن و جان...
دو پا و دو دست آدمی، چهار نمیشود!
بلکه در یک پیکر به کار میآیند...
کوچە و محله و خانە و جاده، چهار نمیشود!
بلکه شهر میشوند،
و در آن ثروتمند و فقیر، زندگی میکنند...
برای من چنین است که ساقه و ریشه و شاخه و برگ
چهار نمیشوند، بلکه یک درخت میشوند،
بعضی کوتاه و بعضی بلند مانند درخت چنار...
عشق و دل، زیبایی و پاکی، چهار نمیشود،
بلکه یار میشود در کنار دلدارش...
این همه دو بعلاوه دو، هرگز چهار نمیشوند،
خیلی مثالهای دیگر هم هست،
اما، کجا چنین حساب و کتاب میکنند؟
فقط این را میدانم
اگر تنم را صد تکه کنند،
و بگذارندم جلوی رگبار گلوله،
یا که بر دارم بکشند،
حرف دلم را فریاد بر خواهم آورد:
کوردستان یک سرزمین است
و هرگز چهار قسمت نخواهد شد.
شعر: #نادر_قازی
برگردان: #زانا_کوردستانی
یک دیدگاه اضافه کنید