شعر کلاغ / شهریار جعفری منصور

متن شعر

کلاغ می پرید

باد تندی می وزید

مترسک افتاد

اشتراک گذاری

آمار

هنوز نظری ندارید.

یک دیدگاه اضافه کنید

دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

پیشنهاد به شما

شعر دوبیتی 391/ حسن مصطفایی دهنوی

ديـد دو چشمـت بُـوَد از كردگار تا نـگرد قـدرت پـروردگار گـر زِ خـدا بر …

شعر قبر / شهریار جعفری منصور

از پشت آن سنگ.. بیا دستم را بگیر.. زمین خورده ام...

شعر علی اکبر (ع) / حسن مصطفایی دهنوی

« علي اكبر (ع) » لیلا1 تو بیا ، مادر به بَرَم بنگـر زِ برت رو در سفرم لیلا من اگر …

شعر دوبیتی257/ حسن مصطفایی دهنوی

هركه به سود خودش، گر بُودش صد كلام كي برسد سود آن برهمه ي خاص و عام حرف تو بر سود خود ، گر نبّود …

سه شعر کوتاه / رها فلاحی

سه شعر کوتاه از رها فلاحی (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! (۲) من…

شعر هیچ / شهریار جعفری منصور

بعد از این باران تبدیل به باد شده ام هیچ را می فهمم

شعر دوبیتی 350 / حسن مصطفایی دهنوی

صنعت صوت من از صنع خداوند من است اينكه تدبير خداي است ،تفكّر زِ من است بي جهت نيست كه دارددهنم صوت…

شعر دوبیتی205/ حسن مصطفایی دهنوی

بـي خـبران را بگــو،مـن خبـر آورده ام هـر بـد و هـر نيـك را در نظـر آورده ام آنكه بـد و نيـك …

شعر نیک و بد / حسن مصطفایی دهنوی

« نيك و بد » خطكش از دستم بِدر رفته اس، نمي دانم چرا خط خود را كج كشيدم، وان نمي دانم …