متن شعر
« دست مشكل گشا »
علی(ع) در راه یزدان رهنمـا شد
به خلق مُلکِ خالق مقتـدا شد
علی(ع) ارکان دین حق ، شد اول
همان روزی که دین حق ، بنا شد
علی(ع) در کعبه ی حق ، آمد آن روز
دلیل است ، آنکه با حق آشنـا شد
علی(ع) حرفـش به اصلاح بشر بود
کز اول حرف آن ، اصلاح ما شد
علی(ع) آیینه ی یزدان نما بود
برون زآیینه ی شیطان نمـا شد
علی(ع) آیینه ی اسرار حق بود
که اسرار حقیقت زآن به پا شد
علی(ع) در راه توحید از خداوند
دلیل هـر مسلمان با خـدا شد
علی(ع) بر ماسـوا فرمانـروا بود
علی(ع) افضل زِ کلِ ماسـوا شد
علی(ع) در روز تاریک جهالت
به آن مردم چراغ شب نما شد
در آن صحرای جُحفه1 بر محمد(ص)
همان جا آیه ای از حق نـدا شد
همان جایی که آمـد آیه از حق
علی(ع) مصداق2 جمع آیه هـا شد
همان روزی ، که از حق آیـه آمد
ولـی بر آن پیمبـر ، از خـدا شد
علی(ع) امرش یقیناً ، امر حق بود
زِ اول تابع امـر خـدا شد
علی(ع) در نزد پیغمبر(ص) امین بود
که آن داماد پاک مصطفـا شد
به فرمان محمد(ص) ، جنگ می کرد
که نام آن علی(ع) ، شیر خدا شد
علی(ع) از دشمنان بسیار می کُشت
هر آنکس دشمن ، دیـنِ خـدا شد
علی(ع) از امتحان نیکـو در آمـد
نکو از امتحـان حق ، رهـا شد
علی(ع) در کعبه وارد شد زِ اول
همان روزی که از مادر جـدا شد
علی(ع) آن خانه زاد خانه ی حق
که مَحرم3 بر حریم کبریـا شد
دریغا ! آن علی(ع) در سجده ی حق
زِ شمشیر جفـا ، فرقـش دو تا شد
علی(ع) از تیغ ابن ملجم ، به محراب
سرش پُـر خون به محراب دعا شد
فغان از خلق کج رفتـار آن روز
کز آنها بر علی(ع) جور و جفـا شد
علی(ع) شاهد بُوَد در مُلک ایمان
شهید مسجـد و ایمـان مـا شد
علی(ع) در راه حق می بود از اول
که بر راه خـدا ، آخر فـدا شد
شهیـد قبله و محراب و منبـر
زِ اول قبله ی محـراب مـا شد
اگر دست علی(ع) با فیض حق نیست
چرا دستش به ما مشکل گشـا شد
علی(ع) با فیض حق ، بر ما تواند
به درد بی دوای مـا شفـا شد
علی(ع) در نزد حق ، روز قیامت
شفیـع مـا توان ، روز جـزا شد
هر آنکس دل به مِهر آن علی(ع) بست
دلش پژمرده گـر بُـد ، با صفـا شد
هر آنکس تحت فرمان علی(ع) بود
برون از قعـر دریای فنـا شد
هرآن فکری،که هم فکر علی(ع)نیست
خلل4 دارد که فکرش نارسـا شد
هر آنکس با علی(ع) جور و جفا کرد
همان مستوجب قهـر خـدا شد
علی(ع) تنها نه در آن راه حق بود
حسینش (ع) کربلا بر حق ، فدا شد
حسینش (ع) بی گنه گردید مقتول
برای خاطـر دین خـدا شد
هر آنکس بر حسینش (ع) گریه بنمود
خدا بخشیدش آن را بی گنا5 شد
اگر خون حسین(ع) در راه حق ریخت
خـدایش ضامنش بر خون بهـا شد
برای خاطـر خون حسینـش (ع)
چه آشوبی ، در آن صحرا به پا شد
حسین (ع) و جمله یاران فداکار
شهیـد راه حق ، در کربلا شد
حسین (ع) در کربلا تنها نمی بود
علی اکبرش هم ، بر دین فـدا شد
برادر بر حسین(ع) است آن ابوالفضل(ع)
شهیـد راه حق ، در نینـوا6 شد
خمینی(ره) تا که بُنگی7 از علی(ع) زد
دوباره دشت ایران ، کربلا شد
جوانهایـی به فرمـان خمینی (ره)
بدنهاشان به سنگـر توتیـا8 شد
زِ گفتار علی(ع) شد ، تا خمینی(ره)
به خلق ملک ایران ، رهنمـا شد
زِ گفتـار خمینـی(ره) ، بار دیگـر
تمـام شیعـه با هـم ، هـم صـدا شد
میـان شیعیـانِ مذهـب حـق
به پـا بار دیگر مهـر و وفـا شد
به بحـر9 و کشتـی افتـاده در موج
برآن کشتی علی(ع) چون ناخـدا شد
حسن ، این شیعیانِ مذهـب حق
زِ گفتـار علی(ع) نـتوان جـدا شد
٭٭٭
1- صحرایی در فاصله 2 میل تا غدیر خم (4000متر) 2-گواه - حجت 3- آشنا – خويش 4- عيب- نقصان
5- گناه 6- كربلا 7- بانگ – فریاد 8- سنگ سرمه – دود مس 9- دريا
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید