متن شعر
باد نوروزي وزيد ، اي ياوران عيد آمده
وقت ناز و نـوش ما شد ، فرصت از دستت مده
موسم عيد است و وقت شادي و مِـي خوردن است
ساقـي سيميـن عـذاري آمـده در ميكده
٭٭٭
شيرين جهـان در نظرت جلوه نمايد
ناكام به خاكت بـسپارند چو فـرهاد
بر خود مـشو غـره ، تو اي سرو سر افراز
باكش نَـبُود خاك خورد سرو چه شـمشاد
٭٭٭
حسن دوباره گفتم ات ، به راه دين حق بكوش
غلام دين حق بـشو ، لباس معرفت بـپوش
به راه شيطنت مـرو ، غلام شيطنت مشو
صفـاي دين حق بـبين ، لباس عافيـت بـپوش
٭٭٭
حسن اين نكته شعرت ، به حقيقت كه نكوست
نيك و مرغوب تر آمد بـَرِ هر دشمن و دوست
تو كه با مردم دنيا همه ات صلح و صفا است
هر كه با صلح و صفا نيست ، يقيناً كه عدوست
٭٭٭
حسن اين مُردن تو فاقد عيش و طرب است
شعر نيكوي تو كـي فاقد علم و ادب است
مرگ ناخواستـه گـر عمر تو فاني نـكند
حرف پـُر فيض تو در ملت دانـا به لب است
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید