متن شعر
تعالله ، از آن علم خـداونـد
زِ علم خود ، به ما آن مي دهـد پنـد
تمام عالـمان گفتن زِ علمـش
كنـد ثابت زِ علمـش هر چه گوينـد
٭٭٭
هـر كه به گفتـار خـدا ، پـي بِـبُـرد
زنـده و جاويـد بـگشت و نَـمـُرد
گرچه به سختي شب و روزش گذشت
تا به ابـد ، ضربـه شـيطان نـخورد
٭٭٭
هـر كه به گفتـار خـدا ، دل سپـرد
گوي حقيقـت ،كه زِ ميـدان بِـبـُرد
هر چه در اين ره ،كه رياضت كشيـد
باز در اين راه ، كه پـا مـي فشـرد
٭٭٭
خـداونـد است ، كـردار مـرا ديـد
طراز كار و فعـلم را بـسنجيـد
به آن انـدازه هاي كار و فعلـم
بـرايـم كار دنيـا را تـراشيـد
٭٭٭
در اثـر كوشـش و تمريـن خود
زُبـده كند، مذهـب و آييـن خود
هر كه قناعـت كند و زُهد و علم
از هنر و غيـرت و تمكيـن خود
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید