متن شعر
مـن به تولـي تـو دارم اميـد
گـر كه سياهـم به برت يا سفيـد
هر چه سفيـدي و سياهـي بُـوَد
دست تو اين رنگ بر آنهـا كشيـد
٭٭٭
گـر به تولي تـو دسـت آورم
قـدرت دسـت تـو شـود باورم
ليك نـدادي به كسـي قـدرتـت
من بـشناسـم زِ هـمين خاطـرم
٭٭٭
سـر بـه تولـّي تـو گـر ناورم
يا زِ كسـي غيـر تـو فرمان بـرم
گـر نـشناسـم اثـر حِكمتـت
در بـَر حُـكمـت به يقيـن كافـرم
٭٭٭
علم من آن نيسـت ، به معيـار تـو
سـر نـبَرم در زِ يكـي كار تـو
در همـه كارم كه فـرو مانـده ام
گـر بـُوَدم كار من اسـرار تـو
٭٭٭
خلقـت ما مـي شود از كار تـو
نيست شريكـي به تـو و كار تـو
هـر چه تصوّر كنـم از گفتـه ات
كار تـو پيوستـه به گفتـار تـو
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید