متن شعر
يارب تو واقفـي كه منـم بر رضـاي تو
سر مي نهم به گرد سـر خاك پاي تو
گـر گرد خاك پاي تو بينم به چشم خود
بـر چشم خود نهم خطي از گرد پاي تو
٭٭٭
مـا سـر نهاده ايــم به كـوي ولاي تــو
در آن حريــم كعبــه و كـوه منــاي تــو
مـا از طواف كعبــه دل جستجـــو كنيـــم
تا عمـر خـود احاطــه كنيــم از بقـاي تــو
٭٭٭
پـا بسـت عشـق و معــرفت پُـر بهـاي تــو
دلبسته ايــم بـر سـر عهـد و بقــاي تــو
عهــدي خــدا بـبست به ذرات آدمــي
مـا همچـو ذره ايـم دَم خاك پاي تــو
٭٭٭
كـو چاره جز كه صبـر كنـم در بلاي تــو
گر چاره هست مـي بُـوَد آن در بلاي تــو
درمانسراي دور جهـان درد كـي شناخت
درمان اگر نــمي كنــدش آن دواي تــو
٭٭٭
از دور اين زمين، به ره كعبه مي رونـد
در آن حريم كعبه ،قدم هـر چـه مي زننـد
با صدق و راستي كه عمل مي كننـد ، توان
در بارگـاه قرب خـدا ، ره توان برنـد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید