متن شعر
افراد دولت ما بـر مسنـد و سـريريد
در خود گمان مياريد بر مردمان دليريد
ظلم و ستم نياريد ، از قهر حق بترسيد
ظلم و ستم يقيناً ، بر خود نمي پذيريد
٭٭٭
خدايا،اين چنين مردم ره دانش كجا جويند
نجويند دانش اصلاً ، اگر گِرد جهان گردند
بيـا دانشورا بشنـو ، قناعت آورد دانش
ندارد دانش آن مردم ،قناعت گر رهاكردند
٭٭٭
آن خداوند جهـان ، از جنبه ربانـي اش
بر بشر بنمود ، آن آيات صد برهاني اش
هر بشر آيات حق را ديد ،خود تصديق كرد
آن بفهميد از شعور و نيت عرفاني اش
٭٭٭
فكر زردشت پيامبر بود ، بر يزداني اش
آن به فكر آمد، زِ فكر جنبه روحاني اش
فكر بدكاران مردم، طعنه زد بر مرد نيك
مرد نيكو ثابت است،آن جنبه روحاني اش
٭٭٭
هر پيامبر را به دنيـا مي زنـن بهتاني اش
هرچه آن آيات حق را خواند با برهاني اش
حضرت داود پيغمبر، مگر فكرش نبود
بر خداوند جهان و جنبه سبحاني اش
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید