متن شعر
هرعاشق بي دانش خواهد زِخود كاري كند
اما حساب اينجا بودكزدانش آن كاري كند
دانش به مغز هر كسي تاثير نيكويي نهاد
آن دانشي كان روشنگرست نكوكاري كند
٭٭٭
قطـره قطـره آب دريـــا مـي شــود
مـوج آبـــش رو بـه صـحــرا مـي شـــود
كـار آدم علــم و سنجــش بـايــدش
كار بـي سنجــش كـه رســوا مـي شــود
٭٭٭
اي باغبان حُسـن صفاي تو از كجاسـت
حتمـاً صفـاي تـو و باغ از خداســت
دور زمـانـه ، آدمـيـت را بـَرَد خـزان
خود مـي بـَرَد و صفاي تو پا به جاسـت
٭٭٭
ياران مگر كه ظلم به هر بنده اي رواست
ظلمي به بندگان خدا ، كي خدا رضاست
ياران حساب نيك و بد خود نكرده ايــد
ظلم از طريق ماست و يا آنكه از خداست
٭٭٭
يارب ترحـّمي كُن آدم زِ هـرزه گويــي
بيهـوده گويـي ، نباشـد تا يابـد آبرويــي
اينهـا كه من بـگفتـم از فكـر عالمـان است
از جنبـه تفكـر مويي زدم بـه كـويــي
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید