متن شعر
ما از اثـر كويَـــت اگر طُرفه بـِبستيـــم
از آن اثـر كوي تو غافـل كه نِـي استيـــم
اطراف همان كوي تو گردش بنموديـــم
ما جملـه به فرمان همان امـر تو هستيـــم
٭٭٭
در راه همان امـر تو صاحب نظر هستيـــم
در راه شياطين نرويم ما مَــگه مستيـــم
فرمان تو اجـرا بنموديـم به يك عــمر
از دست شياطين خطاكار كه جَــستيــم
٭٭٭
هـزار مرتبـه گفتــم به ايـن دل گمـراه
مگر زِ حـرف نـوار خــودت نِـي آگاه
تمام حرف تو را اين نوار و ضبـط كنــد
نـوار قلبــي تو مي بـُوَد تو را هــمراه
٭٭٭
بِبين تو صنعت صوتي كه صنعت بشر است
زِ هر كجا رسدش حرف بهر ما خبر است
خدا كه صنعتش افـزون بُوَد زِ صنعت مـا
بدان كه صنعت آن فوق صنعت بشر است
٭٭٭
داد از خــداي لـم يزلـي اي بــرادران
آدم كــجا توان به در آيــد زِ امتــحان
كـي مي توان به راه خدايــي رَوَد كســي
آن راه پُـر فراز و نشيب است و بـي نشان
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید