متن شعر
يارب چـرا فرو شده ام من به كار خويــش
فيضــم بده به كار نكو تا بَرم به پيــش
يارب مــرا به صحنه ي ذلّت فكنــده اي
اين دل هزار مرتبــه گرديده ريــش ريــش
٭٭٭
يارب ترحّمي به من آور زِ لطف خويــش
تا در مـدار لطـف تـو بتوان رَوَم به پيــش
يارب ترحّمــي كه نباشـم ز تـو به دور
از لطف و رحمتـت بسـازم مَـرام خويــش
٭٭٭
يارب ترحّـمي كه ســر من به باد شــد
در طول عمر هر خوشي ام در فساد شــد
من كــي عنـاد داشتــم از بهــر مـردمان
از مـردمان چــرا به من اينقدر عنـاد شــد
٭٭٭
يارب تو آگه هستي خدمت به بنـده كـردم
آن خفتگان غافـل بيـدار و زنده كـردم
از علـم ودانش تـو، با خيـر وهمّت خـود
رو سـوي علم ودانش، گرگ درنده كـردم
٭٭٭
يارب تو آگه هستـي من با تـو مهربانــم
مهـر تـو جـا گرفتـه در مغـز استخوانــم
يارب ترحّمي كن با رحم و فيض و لطفت
تا تازه تـر بگردد روح و روان و جانــم
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید