متن شعر
چرخ كهن كــي بـه من امــداد مي كنــد
اين دل كه سـوخت كي دگر آباد مي كند
يارب ترحّـمي كه همين چرخ كينه جــو
ظلمــش فزونتــر از همـه جلّاد مي كنــد
٭٭٭
يارب اگر به نيـك دلان يك نظــر كنــي
شام دراز نيـك دلان را سحـــر كنـــي
قهرت اگر به بنده ي خــود بيشتــر شــود
آن بنــده را هميشــه پي درد سر كنـــي
٭٭٭
يارب اگر نظــر به من خون جگر كنـــي
كار جهانـي ام همه بي درد سر كنـــي
فيضـت به كار من اگر آن بيشتــر شــود
علــم تكاملـم به جهـان منتشــر كنـــي
٭٭٭
يارب به غيرراهت هركس رَوَد جحيم است
درراهت اي خداوند هركس رَود نعيم است
اين جملـه آدميـزاد يك راه را نپوينــد
راه خــداي يكتــا از آدم سليــم است
٭٭٭
يارب كه را به قـدر من اينـجا فشـرده اي
جسمم زِ زَجـر خلق شده جسم مـرده اي
آيـا زِ زَجـر مـردم نـادان ، همچــو مـن
داري ديگر به روي زمين زجر خورده اي
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید