متن شعر
« درخت ميوه دار »
بیا جانا نصیحت در بهار است
نصیحت در مدار ما شعار است
نصیحت با دو صد معیار و مقیاس
مداوم در بهار ما به کار است
بیا آب حیات4 از ما طلب کن
نصیحت را ببین چون آبدار است
نصیحت پایه اش ، اول زِ حق بود
همین آب حیات از کردگار است
خداوندا ، نصیحت کن نـبینم
که جانم در پناهش رستگار است
نصیحت با چنان معنای بسیار
هر آنکس بشنود،آن رستگار است
تو مقیاس نصیحت گر بدانی
بدانی شخص ناصح ،هوشیار است
من از اول نصیحت کرده ام گوش
که تا آخر قرارم این مدار است
بیا جانا تو بازم بشنو از من
همین مطلب که این هم پایداراست
نصیحت در جهان آزار کس نیست
ز ِبی آزاری اش،آن خوشگوار است
ترحم کن به خود،زین ره مشو دور
ره غیر از نصیحت،پُر زِ خار1 است
تو جانا ، نصیحت بشنو از یار
نصیحت ،شربتی از لطف یار است
نصیحت پیشگان را عافیت2 بود
همین مطلب درست و استوار است
من از تاریکی قبرم بـترسم
ز قبرم روشنایی انتظار است
نصیحت را به راهش گر بسنجیم
از این بهتر چه راهی آشکار است
ولی ترسم نصیحت را ندانی
تو را جهل و تکبر در کنار است
اگر شهد نصیحت را بنوشی
بـبینی آن درختی میوه دار است
درخت ميوه داری ، کَشته ام من
که شیرین میوه اش به از انار است
اگرناصح خودش درراه حق نیست
بجای نیکی اش،چون زهرمار است
نصیحت را به راه حق بکن گوش
که غیر از راه حق ، ناپایدار است
حسن راه نصیحت را بِـبر پیش
نصیحت پیشگان را این قرار است
٭٭٭
1- تيغ 2- تندرستي
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید