متن شعر
هر كس خطا به حق بكند، روز محشرش
خجلت كشد ، طلب بكند لطف داورش
حسرت خورَد ،كه عمرنفهميده حرف حق
شيطان ، چنيـن نفهمي آورده بـاورش
٭٭٭
هيهات از آن زمان كه بيايد به خاطرش
نشناخته به عمر ، نه دشـمن ، نه ياورش
آن نامه عمل كه دهندش به دست آن
خودسرزنش كند ، خودش آن طبع كافرش
٭٭٭
هـرجا بساط عيش و ترنـّم كه چيده شد
بـرچيده از تصادف دوران نديده شد
اين نكته ثابت است، از اين گردش جهان
چشمت كه ديد اين ، دلت از آن رميده شد
٭٭٭
نصيحتي كنم ات ، واجب است بشنيـدن
كه وعظ بي عملان ، واجب است نشنيدن
هرآنكه پند و نصيحت زِ امر حق دريافت
يقين بُـوَد كه بنا مي كند ، بسنجيـدن
٭٭٭
اين جرم وجسم آدم ، بر جزء خاك گردد
اي آدمي نظر كُن، بر جسم و حال و دردد
اي آدمي تو بنگر، آن قدرت خداونـد
رحمي به جان خودكُن، زآن روز باز گردد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید