متن شعر
اي پادشاه حُـسن تـو حـُسن آفريده اي
داناي حُـسن و خلق ، به حُـسن آرميده اي
دارم اميـد آرزوي حُـسن و خلق تـو
در اين مـدار حُـسن و كَرَم بـرگزيده اي
٭٭٭
صـد مسئله دارد ره توحيـد و هـدايت
يك مسئله اش نيست ، به يك راه كراهـت
آن مسئله توحيد كه صافست وچو آب است
از آن هـمه فردي بتوان كـرد اطاعت
٭٭٭
بـر مسئله اش آدم اگـر حوصله دارد
بـر آدمـي آن راه قيامـت بـسپارد
آن مسئله توحيـد كه تطبيق به عقل است
هـر آدم و از چاه جهالـت به در آرَد
٭٭٭
اي كه هر حيله و تزوير و تقلب زِ شـماست
اين چنين كار غلط در بشريت نَه رواست
عدل و انصاف خدا را كه رعايت بكنيـد
بـهره عدل خداونـد يقيناً زِ شـماست
٭٭٭
رهروي در راه شيطان ،رهي پُـر ماجراست
از براي مرد دانشمند و دانـا كـي رواست
راه حق بايد بِـپيمودن كه عقبي خوش بُوَد
آن صراط مستقيمش بر قيامت آشنـاست
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید