متن شعر
اي برادربامرام نيك ملت گرسروكارَت نبود
از مرام زشت بدكاران كه دشوارت نبود
اي برادر هركه با مردم مرام نيك داشت
از مرامش مي شناسي آن به آزارت نبود
٭٭٭
در جنگل عياشي و بـي فكر و موالات
زآن طرز مـحيطش همه افتند، به مكافات
هـر رسم محيطي ، به شرارت بگرايـد
زآن رسم محيطش همه گويند كه هيهات
٭٭٭
آن رسم شرارتگري است ، منشاء آفات
تلخ است به دينداري ملت ،هـمه اوقات
يك همچومحيطي كه نه ازمنشاء دين است
ديديـم كه دينداري ملت شده شولات
٭٭٭
ناصـح ، نصيحت تو فقط بـر زبان بُوَد
صحبت مكن كه چشم مرا زآن نشان بُود
بشنـو نصيحتـم اگـر آماده اي به علـم
بشنـو نصيحتـم كه، به از نقد جان بود
٭٭٭
خـدايا ، اين سياسـت را عقب كـش
مسلمانان رَوَنـد از ايـن در آتـش
مسلمانان كـه بـر امـت بكوشنـد
شـونـد پامـال هـر ظلم و كشاكـش
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید