متن شعر
« لم يزلي »
خداي لم يزلي را نمي توان ديدن
زِ فكر و تجربه كردن،خدا توان ديدن
خداي فرد توانا ، بزرگ و مشهورس
تو از شعور خودت،آن خدا توان ديدن
خدا كه نقش جهانش،چنين مجسّم كرد
زِ نقش جسم جهانش، خدا توان ديدن
به راه تا نـروي ،نقش ره نـمي بيني
زِ نقش رفتن راهش ، خدا توان ديدن
هرآنچه تجربه كردم،زِفكر ودرك خودم
هر آنكه ديده خدا را ،زِ فكرشان ديدن
هزار مرتبه خوف و خطر بديد آنكس
كه زين تحول فكري ، خدا توان ديدن
هر آنكه در ره توحيد، از خدا دَم زد
در عاقبت اثري از خدا نشان ديدن
حسن تو راه خدا ديدنت به ما برگو
بگفتمـت كه زِ فكرس پيامبران ديدن
٭٭٭
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید