متن شعر
كـي چرخ روزگـار به من هم عنان شود
كـي مي تواند آنكـه به من مهربان شود
من در كجـا و چرخ كهنسـال تا كجـا
بنگـر تفاوتش زِ كران تـا كران شود
٭٭٭
گـر جمله آدمي و جهان واژگـون شود
نايـد خـدا به ديد ،كه جسمش عيان شود
فيض خـدا به آدم دانـا كـه مي رسد
زآن فيض آدمي به خـدا رهنمون شود
٭٭٭
دايره دور زمين كـي ره بر حق نبـود
آن كره هاي ديگر كـي كه معلّق نبـود
بار گـران زميـن روي كرامـات حق
آدم روي زميـن كـي به سجودش نبـود
٭٭٭
صراط مستقيم حق كجا باشد در اين دنيـا
اگـر باشد چرا نتوان بـبيند آدم بينـا
خداوندا تو آگاهي كه من هر قدر گرديدم
نديدم آن صراط حق چرا بر من نشد پيـدا
٭٭٭
صراط مستقيم حق در اين عالم نـمي باشد
اگر در نزد حق باشد بَرِ آدم نـمي باشد
صراط مستقيمت را كدام آدم توان پويـد
مگر آدم بر آن ره از عدم مَحرم نـمي باشد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید