متن شعر
« فطرت پاك »
هر كس از اركان علم و معنويت دور شد
در برِ هر روبهي1 ، تسليم هر نخچير2 شد
شير نـر كي پيش روبه ، سر به تسليم آورد
روبهـس تسليم گردد ، گـر به نزد شير شد
كار ما گِـرد جهان ، با فطرت اكسيري اش
فطرت نيكي بُدش3،اول كه چون اكسير4 شد
فطرت نيك و نكوي آدمـي ، را كم مبين
در رديف آدميـت ، قابل تأثيـر شد
فطرت پاك حسين(ع)است،آنكه اين تدبيرداشت
خون خود كردن فدا ، در راه حق تدبير شد
حضرت عباس(ع) را ياران،به ياري حسين(ع)
قامت پُر جوهرش، چون طعمه ي شمشير شد
اصغر شش ماهه را ، آن كافران تيرش زدند
بي دغا5 طفلي چرا آنجا ، هدف بر تير شد
اكبر و قاسم(س) به ميدان بلا ، گشتن شهيد
اُم ليلا6 از غـمِ آنهـا ، بسـا دلگيـر شد
غافل از علم خدايـي ، كي توان آدم شود
اينچنيـن غفلت به بطلان ابـد ، تعبيـر شد
هر مگس نـتوان چو عنقا7 در فضا پرواز كرد
مرغ خوشخوان،خوش صدايَس گر هدف بر تير شد
آدمـي از علم حق ، بـتواند آن آدم شود
وَرنه هـر حيوان و آدم، وقت خوردن سير شد
داد از آن بي بخردان،كز جهلشان كشتن حسين
در مرام جهل آنهـا ، بر خِرد تعبيـر شد
آن جفا كاري كز آنها سر زد و نامش بماند
طوق لعنت بهـر آنها ، حلقه ي زنجير شد
گوشه گير معنوي ،صوتـش عالم گيري است
صوت پُر معناي آن باشد ، كه عالم گير شد
گوشه گيري و حقارت،نقش پُر ارزندگي است
سركشي در مُلك حق نتوان،كسي گر شير شد
دانش انسان و آگاهي زِ حق ، بُرندگي است
نطق انسان الهي ، نزد حق شمشيـر شد
هر كه از آثار علم و معنويـت بهره برد
رو به ذلت نايد اَر ،دست بسته بر زنجير شد
آه مظلومان عالم ، خرمن ظالم بـسوخت
هستي ظالم به باد ، از ناله ي شب گير شد
معصيت در نزد حق ،تنها به يك شمشير نيست
زخمـي از تيغ زبانـس ، بدتـر از شمشير شد
در طريق قرب و بُعد8 حق ،مسافتها كه نيست
موئي از كوه حقيقت كم كني ،تقصير9 شد
اي حسن دركفروايمان،اين مسافت كمتر است
هركس اين معنا نداند،كفرس آن گر پير شد
٭٭٭
1- روباه 2- شكارگاه – شكار 3- بودش 4- كيميا 5- دغل - دعوي 6- مادر علي اكبر 7- سيمرغ
8- نزديكي و دوري 9- كار خلاف كردن در حج – كم كردن موي
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید