شب نوزدهم رمضان
وداع ام کلثوم س با پدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
شب تا سحر خیره شدی
… بابا چرا به آسمون
بویِ خوشِ مادر چرا
… پیچیده تویِ خونمون
.
دل شوره دارم ای پدر
…درسینه ام غوغا شده
چهره یِ تو امشب چرا
… چون صورتِ زهرا شده
.
” ای نورِ چشمانم نرو
آرامشِ جانم نرو
بابا نرو بابا نرو”
.
مهمونِ خونه ام شدی
…شد باصفا کاشانه ام
میترسم از نیرنگ ها
…امشب بمون در خانه ام
.
مولای من آقای من
…ای ماه بی همتای من
ای شهریارِ مومنان
…شاهنشه تنهای من
.
” ای نورِ چشمانم نرو
آرامشِ جانم نرو
بابا نرو بابا نرو”
.
سروده: حبیب رضائی رازلیقی