ظلماتی است شب زندگیم
بی فروغ چشمانت
کویری است تنم
بی حضور مهربانت
تنم شکوفه باران
از مهر دستانت
گل واژه های خوبی
پیوسته در کلامت
پندهای نغز و ناب
همیشه از زبانت
به وسعت دریاست
صلابت قدمهایت
کوه غبطه می خورد
بر استواری اندامت
گل واژه های ایثار
در سرزمین مرامت
آکنده گشته قلبت
از صفای بی نهایت
تو چه مهربانی
بی ریا و بی منت
حسن مصطفایی دهنوی
1398-09-18 در 11:56 ب.ظدرود ها
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
سربلند باشید
yalda
1398-09-26 در 12:10 ب.ظسلام و عرض ادب و احترام سپاس از حضور گرم و صمیمی شما استاد گرامی