ظلماتي است شب زندگيم
بي فروغ چشمانت
كويري است تنم
بي حضور مهربانت
تنم شكوفه باران
از مهر دستانت
گل واژه هاي خوبي
پيوسته در كلامت
پندهاي نغز و ناب
هميشه از زبانت
به وسعت درياست
صلابت قدمهايت
كوه غبطه مي خورد
بر استواري اندامت
گل واژه هاي ايثار
در سرزمين مرامت
آكنده گشته قلبت
از صفاي بي نهايت
تو چه مهرباني
بي ريا و بي منت

Loading

امتیاز بدهید