شعر معاشقه با پروردگار – ژیلا شجاعی (یلدا)

محرمی بهتر از تو در این دنیا نیست
تا تو هستی در کنارم حاجتی به خلق نیست
گر نباشد شعله شمعی شب افروز
تا تو هستی ترسم از تیرگی ها نیست
دل به تو داده ام و تنی دل شاد دارم
در آسمان چشمانم ابر غمباری نیست
هر لحظه گشته لبانم مزین به نامت
با یاد نام تو خاطری مکدر نیست
در جاده عمر با مرکَب امید رهسپارم
در تقدیرم آرزویی برباد رفته نیست
در باغ تقدیرم میوه ایمان می پرورم
تا تو هستی زندگی بی معنا نیست
در گلدان باورم گل آرامش می کارم
تا تو هستی آینده ای مبهم در طالعم نیست

Loading

امتیاز بدهید

نظر

افزودن دیدگاه