من نه آنم که همیشه در سیر و سفر باشم
جز تو در این عالم فکر یار دگر باشم
گر در سفرم عاشق و دیوانه ام من
با تو در آن من هم در شور و شرر باشم
در بتکده ی قلبم تو جا و مکان داری
همراه تو من هم در چشم و نظر باشم
در خواب و خیالم هم بردی امانم را
آرام نگیرد دل گر سود ضرر باشم
دلشاد از این دنیا چیزی نمی خواهد
یاری مثال شمع چو نور ظفر باشم