دلتنگی؛ صخرهای ست سیاه و، بزرگ! دلتنگی؛ در نمیشناسد پنجره نمیشناسد! میآید میآید وَ امانت را میگیرد، –جان به لبت میکند وقفهای در کارش نیست اما میماند، میماند، میماند… فقط، جابجائیاش با توست!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
درودها بسیار زیبا و دلنشین سروده اید سربلند باشید
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید
حسن مصطفایی دهنوی
1399-07-07 در 8:25 ق.ظدرودها
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
سربلند باشید