« خوی »
خوی بدخود،تو رها کن دراین روزگار
خوی نکویت بُوَد از کردگار
طبعت اگر در ره حق مایل است
طبع2 تو بهتر شود از کردگار
ای بشر آن فطرت نیکت ، بـبین
فطرت نیک آورد از کردگار
کار جهان ، بی اثر از حکمت است
حکمت حق کار کند ، استوار
بی علل و علت ، نقشش مَبین
کار گره در گره ، روزگار
ای عجب این طبع من آماده شد
تا که نکوتر شود از کردگار
هر غلط از ناحیه ی ، طبع من
در ره اصلاح خود آمد به کار
طبع حسن از پرتو حق ، دور نیست
در ره حق ، از چه نیامد به کار
٭٭٭
2- سرشت – میل – استعداد شعر