شعر جنگ جهانی – حسن مصطفایی دهنوی

« جنگ جهانی »
بر دست من آمـد ، ره آثار مـروت
بر خلق بُوَد ، رسم و طریقی زِ اخوت
بشنو تو یکی نکته زِ پیغمبر(ص) مرسل
بر خلق بُوَد، مهر و وفاداری و خدمت
در لشکر آن،کذب و دو رنگی غدغن شد
در لشکر خود بست، یکی عهد اخوت
افراد مسلمان ، همه یک ارتش اوینـد
با تفرقه نـتوان ، بـکنند فتح و فتوت1
در جبهه ی جنگی ، جهان دشمنتان شد
با دشمن خود ، جنگ توان کرد به زحمت
امروزه چه بگریزی از این جنگ جهانی
آسوده نـمانی ، کِشنـت در ره خفّت
این جنگ جهانی ، همه آزادی زنهاست
آزاد که شد ، پاره کند پرده ی عفت
آزادی زن لازمـس ، اما به حدودی
حدش به همینـس ،نـکشد سر به خجالت
آزاد به کارس، که بـجوید ره کاری
نِـی راه بـی عفتـی و راه جهالت
زن مرکز حساس و لطیف است در امروز
ور نه نـَبُد آن محکمه ی جرح2 و جنایت
این نقطه ی حساس زِ معنا خبری نیست
امروزه که آزاد شده ، خانم کُلفت
تنظیم بد و نیک ، نـباید بهم آمیخت
همره بُوَدش زن ، همه جا رسم جهالت
بیدار اگر کسی بود و امروزه هم هست
دنباله ی این بحث کشد سر به خجالت
صحبت زِ برادر بُد و میراث نبوت
ای جان برادر، چه شد آن رسم مروت3
میراث نبوت چه شد و دست که باشد
در دست که پیدا بکنم ، رسم اخوت
امروزه چه رسمی و چه دینی است
پیدا نَـبُوَد ، مهر و وفا در پی اُلفت4
فریاد و فغانِ تو حسن ، بهر چه باشد
خود را تو رهایی بده از قید مذلت5
٭٭٭
1- سخا – جوانمردی 2- سب و شتم با زبان 3- مردی 4- دوستی 5- خواری
حسن مصطفایی دهنوی

Loading

امتیاز بدهید

نظر

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه