باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه خاطراتم را زمانه می گذارد روی شانه می زنم دستی به چانه تا شوم شعر و ترانه ای عزیز یکه دانه با تو هستم بی بهانه…
حامد نوروزی
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید