درخت نارنج، داخل حیاط… پدر پیرم روی تخت، مادرم کنارش،،، –در قاب!
بغضی به مهمانی گلویم آمده است در این میان یک چیز کم است، — تو!!!
کاش میان این خانه، –قدم میزدی!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید