خوبم؛
شبیه فانوس کنج انباری
که دل پری از لامپ ها دارد
خوبم،
شبیه گلدان کنار پنجره
که با حسرت
گل های آفتابگردان مزرعه را می نگرد
خوبم؛
شبیه قایق خسته
در خشکی
که می داند دیگر به آب نمی افتد
خوبم؛
شبیه کاستی
که سال هاست آواز عشق اش
در پس خاطره ها جا مانده
خوبم…
اما حال تو چطور است؟!