برکه پر آب، از باران پاییزی می شود
لب تشنه علفزار، دوباره سیراب می شود
بیدار می شود گویی جهان از خواب
هم همه ای در میان شهر جاری می شود
رقص شاپرکها در کنار مرغزارها
با آب بازی مرغابی ها شادی برپا می شود
صدای هم همه چلچله ها می رسد به گوش
با خنده آنها، شالیزار پر از غوغا می شود
روی زمین از همه رنگ، برگ ها می ریزد
باز هم از هزاران رنگ ، فرشی پیدا می شود
می گذرند از کوچه ها تک تک عابران
صدای خش خش برگها به گوش می رسد
نوای بلبلان می پیچد در وسعت باغها
ترانه های عاشقانه باز آشکار می شود
کوچ می کنند پرستوهای مهاجر
منظره زیبایی درآسمان نمایان می شود
با بارش فرح زای باران پاییزی
جاده ای سر سبز و رویایی پیدا می شود
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- ترانه ی مادری ـ حبیب رضائی رازلیقی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور ۰۱ سعید فلاحی
- شعر کار خیر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- رعد و برق - الهه قاسمی
- شعر مردم آریایی - نوید کیهانی فرد
- شعر مساله - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر دو روز عمر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر پرده ی حکمت - حسن مصطفایی دهنوی
- شعر دل آدم - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر محدوده ای به وسعت دنیا - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر زیبایی تو - سعید فلاحی
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی