و از جیرجیرک می پرسم
کیست در دلت پنهان؟
ناله هایت با کیست؟
از سرِ تنهایست؟
ناله زد و جهید
با نگاهی از تردید
گفت از سیاهی
از ظلمت
از دل پر سودای شب است
شب به سکوتش زیباست!
شب قشنگ است به همین
وهم تاریکی
و پنهان کاری
رنجش خورشید صبور
پسِ تابیدن
رفتن و گم شدنش
در پس آن پرده شب
شب قشنگ است
به همین تاریکی
با نسیمی که خنک آلود کند
تن گرمای زده ی دشت و دمن
در میان تن صحرای پر از عطر چمن
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- شعر شب خیزی - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- رعد و برق - الهه قاسمی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور ۰۱ سعید فلاحی
- شعر کار خیر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر دوستت دارم - مجید محمدی
- شعر عشق ازل - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر طریق دانش - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر خیال - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر پرده ی حکمت - حسن مصطفایی دهنوی
- شعر داوی زولفت - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر کودکانه پرواز - نوید کیهانی فرد
- شعر دو روز عمر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی